«قط»
بفتح قاف و تشديد طاء مضمومه بر سه وجه مىآيد:
1- ظرف زمان براى استغراق ماضى كه در اينصورت مختص به نفى است مانند:
ما فعلته قطّ.
2- بمعناى حسب كه در اينصورت قاف مفتوح و طاء ساكن است مانند:
قطى درهم يا قطك درهم يا قط درهم.
3- اسم فعل بمعناى يكفى چنانچه مىگويند: قطنى.
«كاف»
كاف مفرد بر دو قسم است:
1- جارّه.
2- غير جارّه.
و كاف جارّه نيز بر دو قسم است:
الف: اسم.
ب: حرف.
معانى كاف حرفيه
كاف حرفيّه داراى پنج معنا است:
1- تشبيه مانند: زيد كالاسد.
2- تعليل مانند: كما انّه لا يعلم فتجاوز اللّه عنه .
3- استعلاء مانند: « كخير » در جواب كسى كه گفته: كيف اصبحت.
4- مبادرت و سبقت جستن مانند: سلّم كما تدخل.
5- تأكيد مانند: ليس كمثله شيى