در آنها حلول كند مگر بعد از زوال اين دو صورت پ س قبل از زوال آن دو اطلاق و
استناد بالعرض است.
اقسام مادّه بالعرض
براى مادّه بالعرض نيز اقسامى گ فتهاند:
1- هيولاى اوّلى را با صورت حاله در آن ملاحظه نموده و سپس مجموع آن
دو را هيولا براى صورت ضدّ صورت حالّه قرار دهند مانند مثال مذكور.
2- آنكه شيئى داراى حيثيّات متعدّد باشد كه باعتبار يكدام مادّه است
سپس بملاحظه حيثيّت ديگر مادّه اخذ شود مانند طبيبى كه خود را مداوا كند كه
مىگويند طبيب معالجه و مداوا شد كه در اينجا از حيث طبيب بودن معالجه نشده
بلكه بملاحظه عنوان و حيثيّت مريض بودن اين نسبت صحيح است ولى بالعرض
اطلاقش صحيح و درست است.
3- آنكه چ يزى با چ يز ديگر مقارن بوده كه احد المقارنين محلّ و مادّه
براى صورتى است ذاتا سپس مقارن ديگر را بالعرض مادّه قرار مىدهند مثل جسم
كه با خط مقارن بوده و چ ون خطّ محلّ نقطه است ذاتا نسبت محلّ بودن براى نقطه
بجسم بالعرض است.
صورت بالذّات آنست كه صورت ذاتا و حقيقتا بر مادّه عارض شود چ نان چ ه
شكل كرسى بر نفس كرسى حلول كند.
صورت بالعرض آن است كه اوّلا و بالذّات بر چ يزى حلول كرد و سپس
بواسطه محلّ استنادش را به مادّه و هيولا دهند مثلا بياض اوّلا و بالذّات بر چ وب
حلول كرده و پ س از آن بواسطه محلّ ( چ وب) آنرا بكرسى نسبت داده و مىگويند
كرسى سفيد.
اقسام صورت بالعرض
براى صورت بالعرض اقسامى نقل شده كه ما بعضى از آنها را در اين جا
مىآوريم: