و منظور از آن كسى است كه در غير شهر خود از ادامه سفر عاجز مانده
باشد.
بايد توجّه داشت كه ابن السبيل اگر چه در شهر خود غنى و ثروتمند باشد
ولى معذلك اين معنا موجب نمىشود وى را از زكات منع نمود مشروط به اينكه در شهر
غربت قادر بر تعويض اموالش نباشد.
تنبيه
ميهمان نيز از مصاديق ابن السبيل بحساب مىآيد.
مترجم گويد:
شرط ابن السبيل بودن ميهمان آن است كه وى به ضيافت و پذيرائى نيازمند
باشد.
پارهاى از احكام زكات
الف: در غير مؤلّفة القلوب شرط است كه مستحق زكات عادل باشد.
ب: اگر سفر ابن السبيل معصيت باشد وى را از زكات منع مينمايند.
ج: در طفل عدالت شرط نبوده بلكه از زكات به وى مىدهند اگر چه پدر و
مادرش فاسق باشند.
برخى از فقهاء فرمودهاند:
در مستحق زكات عدالت شرط نيست بلكه صرف اجتناب از كبائر معتبر
مىباشد.
د: اهل خلاف (سنّىها) اگر زكات خود را به افرادى همانند خود بدهند و
بعد مستبصر و شيعه بشوند لازم است زكات داده شده را اعاده كنند ولى عبادات ديگر را
اگر بر طبق عقيده خود به جا آورده باشند لازم نيست پس از استبصار اعاده نمايند.
ه: شرط است كه مستحق واجب النفقه زكات دهنده نباشد.
و: لازم است مستحق از بنى هاشم نباشد مگر در دو مورد:
1- زكات دهنده نيز همچون مستحق هاشمى باشد.
2- خمس و سهم سادات بقدر كافى نبوده و مستحقين از آنها اداره نشوند.