1- در ذيل جهت رفع و نصب و جرّ اسماء مرفوع و منصوب و مجرور را بيان
مىكنيم:
الف: كلمه « الابرار » منصوب است چون اسم براى « انّ » مىباشد و كلمه « كأس » مجرور به « من » بوده متعلق به « يشربون » است و « مزاجها » اسم كان بوده لذا مرفوع است و « كافورا » منصوب است تا خبر كان باشد.
ب: « يوسف » مرفوع است زيرا فاعل براى « قال » است و كلمه « ابيه » بواسطه « لام » مجرور مىباشد و كلمه « ابت » در اصل « ابى » بوده يعنى مناداى مضاف به ياء متكلم مىباشد كه بعد از حذف ياء
تاء بجاى آن آورده شد، بنابراين منصوب است چون مناداى مضاف مىباشد و ضمير « ياء » در « انّى » چون اسم « انّ » هست منصوب مىباشد و « احد عشر» منصوب است تا مفعول « رأيت » بوده و « كوكبا » منصوب است زيرا تميز براى « احد عشر» مىباشد و دو كلمه « الشمس » و « القمر » چون معطوف به « كوكبا » مىباشند منصوب هستند و كلمه « ساجدين » منصوب است بنابر حال بودن.
ج: كلمه « احد » مرفوع است تا فاعل باشد براى « لا يرجونّ» و « ربّه » منصوب است چون مستثناى مفرّغ است كه به حسب عوامل معرب مىباشد و
عامل در آن « لا يرجونّ» مىباشد.
د: كلمه « نفس » فاعل است براى « لتنظر » لذا مرفوع مىباشد و « لغد » مجرور به لام است و « الله » مفعول براى « اتقوا » لذا منصوب است چنانچه « الله » دوّمى اسم است براى « انّ » و منصوب بوده و « خبير » مرفوع بوده تا خبر براى « انّ » باشد و كلمه « ما » موصوله و محلّا مجرور است به « باء » .
ه: كلمه « بردا » منصوب است و مفعول مىباشد براى « لا يذوقون» و « شرابا » معطوف است به « بردا » و « حميما » مستثنا است و منصوب مىباشد چنانچه