كلمه « نا » در « جعلنا » اسم است و علامتش آن است كه مخبر عنه مىباشد.
كلمه « احد » در « لاحدهما » اسم است و علامتش آن است كه مجرور به حرف جرّ بوده و نيز مضاف
واقع شده است
كلمه « هما » در « احدهما » اسم است و علامتش آن است كه مجرور به اضافه بوده و نيز مضاف اليه
قرار گرفته است.
كلمه « جنّتين » اسم است و علامتش آن است كه تثنيه مىباشد.
كلمه « اعناب » اسم است و علامتش آن است كه جمع بوده و مفردش « عنب » مىباشد و به معناى انگور
و امّا اسماء در آيه دوّم و علامات آنها:
كلمه « السّابقون »
اسم است و علامتش آن است كه جمع مىباشد.
تذكّر: اينكه دخول « الف و لام» را بر « سابقون » به عنوان علامت اسم بودن يادآور نشديم جهتش آن
است كه « الف و لام» تعريف از علائم اسم است در حالى كه « الف و لام» داخل بر سابقون
حرف تعريف نبوده بلكه اسم موصول مىباشد زيرا هر الف و لامى كه بر سر اسم فاعل
داخل شود اسم موصول بوده نه حرف تعريف.
كلمه « الاوّلون »
اسم است و علامتش آن است كه جمع مىباشد و همان طورى كه در « السّابقون » تذكر داديم الف و لامش اسم موصول است زيرا « اوّل » اسم تفضيل بوده و الف و لام داخل بر اسم تفضيل حرف تعريف نبوده
بلكه اسم موصول مىباشد.
كلمه « المهاجرين »
اسم است و علامتش دو چيز است:
1- جمع بوده.
2- مجرور به « من جارّه» مىباشد.
كلمه « الانصار » اسم است و علامتش دو چيز است:
1- جمع بوده
2- الف و لام تعريف بر سرش داخل شده زيرا « انصار » جمع « نصير » بوده و آن