ج: آنكه در آن اسناد نباشد مانند: بعلبك كه واجد هرسه شرط است.
2- اگر الف و نون زائده در اسم باشد شرطش آن است كه اسم علم باشد مانند عمران
و عثمان و اگر در صفت باشد شرطش ان است كه مؤنثش بدون تاء باشد مانند: سكران و
عطشان چه آنكه مؤنث ايندو سكرى و عطشى مىباشد.
3- جواب از دو جمله در سؤال سوم:
الف: كلمه « غضبان » غير منصرف است و دو سبب در آن يكى الف و نون
زائده بوده و ديگرى صفت است و مؤنث آن غضبى مىباشد بدون تاء.
ب: كلمه « اعلم » غير منصرف است و دو سبب در آن يكى وزن فعل
بوده و ديگرى وصفيت مىباشد
4- جواب از سؤال چهارم در جملات مذكور:
الف: كلمه « الاغنياء »
و « فقراء » هردو غير منصرف بوده چون الف ممدوده دارند ولى
معذلك در حالت جرّى كسره گرفتهاند و جهتش آن است كه الف و لام بر سر آنها داخل
شده است.
ب: كلمه « المشارق » و « المغارب » هردو غير منصرف بوده چون جمعمنتهى الجموع
مىباشند ولى معذلك در حالت جرّى كسره گرفتهاند و جهتش آن است كه الف و لام بر سر
آنها داخل شده است.
ج: كلمات « واخرها » و « فوائدك » و « حوادثها » به ملاحظه جمع منتهى الجموع بودنشان غير منصرف
هستند ولى چون اضافه شدهاند در حالت جرّى كسره قبول كردهاند.