براى « انّ » ، رب العالمين، مضاف و مضاف اليه صفت براى « اللّه » ، لا، براى نفى جنس، شريك، اسم براى « لا » ، له، جار و مجرور، متعلق به « شريك » ظرف لغو، و خبر « لا » موجود است كه حذف شده و جمله « ان صلوتى و نسكى تا آخر» در
محل نصب است تا مفعول براى « قل » باشد.
واو، عاطفه، بذلك، جار و مجرور، متعلق به « امرت » .
امرت، فعل مجهول با نائب فاعل و جمله « بذلك امرت» محلّا منصوب است
تا معطوف باشد بر مفعول « قل » .
واو، عاطفه، انا، مبتداء، اوّل المسلمين، مضاف و مضاف اليه، خبر براى
« انا » و جمله اسميه محلّا منصوب است تا معطوف باشد
بر مفعول « قل » و مىتوان واو را حاليه و جمله را محلّا بنا
بر حاليّت منصوب قرار داد
ب: لا تحرّك، فعل نهى و ضمير مستتر در آن فاعلش مىباشد، به، جار و
مجرور، متعلّق به « لا تحرك» ظرف لغو، لسانك، مضاف و مضاف اليه، مفعول براى « لا تحرك»، لام، به معناى
تعليل، تعجل، فعل مضارع، منصوب به « ان » مقدّره، فعل و فاعل، فعل در تأويل مصدر محلّا
منصوب است تا مفعولله باشد، به، جار و مجرور، متعلّق به « تعجل » ظرف لغو، انّ، از حروف مشبهة بالفعل، علينا، جار و مجرور، متعلق
به « استقرّ » ، خبر مقدّم براى « انّ » ، جمعه، مضاف و مضاف اليه، اسم مؤخّر براى « انّ » ، واو، عاطفه، قرآنه، مضاف و مضاف اليه، معطوف به « جمعه » .
ج: ربّ، حرف جرّ، عالم، مجرور به « ربّ » ، قد، حرف غير عامل براى تحقيق، قتله، فعل و مفعول جهله، مضاف و
مضاف اليه، مرفوع است تا فاعل براى « قتله » باشد و جمله « قد قتله جهله» محلّا مجرور
است تا صفت باشد براى « عالم » ، واو، عاطفه، علمه، مضاف و مضاف اليه، مبتداء،
معه، مضاف و مضاف اليه، ظرف و متعلق است به « استقر » حال، لا ينفعه، فعل و فاعل و مفعول، خبر و جمله اسميه معطوف است
به قد قتله جهله، بنابراين محلّا مجرور مىباشد.