است و و در مورد اوّل به معناى « ابتداء غايت» يا « عن » بوده و در مورد دوّم به معناى تبيين است چه آنكه « من الفجر» بيان است براى « الخيط الابيض».
ب: « حتّى » به معناى « الى » مىباشد
ج: « فى » به معناى ظرفيّت است در هردو مورد
د: « فى » به معناى ظرفيت مجازى است
ه: « فى » به معناى ظرفيت مجازى است
و: « فى » به معناى ظرفيت مىباشد « با » زائده
ز: « با » در « بالكفر » و در « به » به معناى « مع » است
ح: « با » در دو مورد زائده است
ط: « باء » در « بالهدى » به معناى مقابله است
ى: « باء » در « بسلام » به معناى « مع » است.
ك: « باء » در « بنورهم » زائده است « فى » به معناى ظرفيّت مىباشد.
ل: « باء » در « بكّه » به معناى « فى » است
م: « باء » در « ببدر » به معناى « فى » است
ن: « باء » در « بانّ » زائده مىباشد
س: « باء » در « بسحر » به معناى « فى » مىباشد
5- و امّا تركيب دو آيه مذكور:
الف: قالوا، فعل و فاعل، لن نبرح، فعل مضارع منصوب به « لن » ضمير مستتر در آن اسمش مىباشد. عليه، جار و مجرور، متعلق به « عاكفين » ، ظرف لغو، عاكفين، خبر براى نبرح كه از افعال ناقصه است و جمله «لننبرح عليه عاكفين» محلا منصوب است تا مقول قال
(يعنى مفعول براى « قالوا » باشد)، حتّى، حرف جرّ، يرجع، فعل مضارع، منصوب
به « ان » مقدّره، الينا، جار و مجرور، متعلق به « يرجع » ظرف لغو، موسى، فاعل است براى « يرجع » .
ب: انّ، از حروف مشبهة بالفعل، المتّقين، اسم براى « انّ » ، فى جنّات، جار و