و: «احسنتملانفسكم» جزاء شرط بوده و چون ماضى بدون قد است دخول فاء بر سرش ممتنع است.
و « فلها » كه تقديرش « فالاسائة لها» است جزاء شرط
بوده و چون جمله اسميه است دخول فاء بر آن واجب مىباشد.
ز: « لا تحصوها» جزاء شرط بوده و چون مضارع است دخول فاء بر آن جايز است.
ح: «فماسألتكم من اجر» جزاء شرط بوده و چون مقرون به حرفى است كه صدارت طلب است يعنى ماء
نافيه دخول فاء بر آن واجب است.
ط: « فهو خير لكم» جزاء شرط بوده و چون جمله اسميه است دخول فاء بر آن
واجب مىباشد و نيز « فاعلموا انكم ... »
جزاء شرط بوده و چون فعل انشائى است دخول فاء بر آن واجب مىباشد.
ى: « فليكثر من الصلاة ... »
جزاء شرط بوده و چون فعل طلب مىباشد دخول فاء بر آن واجب است
5- و امّا سبب مجزوم شدن فعل مضارع در مثالهاى مذكور:
الف: « ندع » مجزوم است به « ان » مقدّره بعد از « امر »
ب: « اكن » مجزوم است به « ان » مقدّره بعد از تمنّى.
ج: « توجره » مجزوم است به « ان » مقدّره بعد ازاستفهام.
د: « تجد » مجزوم است به « ان » مقدّره بعد از امر
ه: « نكرمك » مجزوم است به « ان » مقدّره بعد از عرض
و: « تكن » مجزوم است به « ان » مقدّره بعد از نهى
6- و امّا تركيب دو جمله مذكور:
الف: واو: عاطفه، من، شرطيّه، يخرج، فعل و فاعل، فعل شرط و مجزوم،
من، جاره، بيته، مضاف و مضاف اليه و مضاف مجرور است به « من » و متعلق مىباشد به