چنانچه بهمين معنا در حديثى كه مرحوم صدوق در كتاب فقيه نقل نموده
اشاره شده است و آن اينستكه امام عليه السّلام فرمودند: فذكرتك الجنّة.
و دليل ما بر جواز تغنّى باشعار مذكور اينستكه كلّ مطالب و موضوعاتى
كه گفته شد ذكر خداوند متعال بوده لاجرم اگر آنها را با غناء بخوانند حرامى مرتكب
نشدهاند و اصلا بسا كسانيكه داراى مقام خشيت بوده و از عصيان نمودن حقتعالى خائف
هستند از شنيدن اين گونه اشعار پوست بدنشان جمع شده و سپس نرم و آزاد شده و قلوب و
دلهايشان بجانب ربّ الارباب و ذكر حضرتش متوجّه مىگردد.
و خلاصه كلام آنكه:
بر هيچ شخص عاقلى پس از شنيدن اين اخبار تميز دادن غناء حقّ از غناء
باطل مخفى نمانده و معلوم مىشود اكثر غناهائى كه اهل تصوّف مرتكب آن مىشدند از
سنخ غناء باطل است.
پايان كلام مرحوم فيض.
مقاله مرحوم مصنّف
مرحوم مصنّف مىفرمايند:
اگر فيض عليه الرّحمه در مقام استشهاد و استدلال براى جواز غناء
مجرّد از امر حرام به فرموده امام عليه السّلام « ليست بالّتى يدخل عليها
الرّجال» تمسّك نمىنمود بدون تكلّف و متحمّل شدن رنجى كلامش را مىتوانستم بر
آنچه ما گفتيم تطبيق دهيم يعنى مىگفتيم:
ايشان نيز همچون ما معتقدند كه حرام عبارتست از صوت لهوى كه مناسبت
داشته باشد با لعب با آلات لهو و تكلّم باباطيل و دخول رجال بر نساء تا حظّ سمعى و
بصرى برده و بدين ترتيب شهوت زنا ارضاء گردد.
امّا مجرّد صوت حسنى كه مذكّر امور اخروى بوده و موجب از ياد رفتن
شهوات دنيوى مىباشد ابدا حرام نيست.
منتهى تمسّك ايشان به روايتى كه فرموده: ليست بالّتى يدخل عليها
الرّجال، ظاهر است در اينكه ايشان بين افراد غناء بتفصيل قائل بوده و نظرشان باين
استكه