responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تشریح المطالب؛ شرح فارسی بر مکاسب نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 2  صفحه : 595

وحى فرستاد كه دست بزير طعام برده و از زير بالا بياور، پس آنحضرت چنين كرده، پس طعامى پست بالا آمد، حضرت بآنمرد فرمودند:

نمى‌بينم تو را مگر آنكه خيانت و غشّ بمسلمين مى‌نمائى.

و: و در روايت موسى بن بكر از مولانا ابى الحسن عليه السّلام آمده است:

حضرت دينارى از دنانيرى كه مقابلشان ريخته شده بود برداشته و آنرا به دو نيم نموده و فرمودند:

اينرا در گودالى بيانداز تا با چيزى كه در آن غشّ مى‌باشد بيع و شرائى واقع نشود.

عبارت « فيه غشّ» جمله ابتدائيّه بوده و ضمير در « لا يباع» به دينار راجع است.

ز: و در روايت هشام بن حكم آمده است كه وى گفت:

من پارچه سابرى را در تاريكى مى‌فروختم، پس حضرت ابو الحسن عبور فرموده و بمن فرمودند:

اى هشام فروختن چيز در تاريكى غشّ بوده و غشّ نيز حلال نمى‌باشد.

ح: و در روايت حلبى آمده است كه وى گفت:

از حضرت ابا عبد اللّه عليه السّلام راجع بمردى كه طعامى را مى‌خرد و در وقت فروش برايش بهتر است كه آنرا مبلول و مرطوب و شاداب كند بدون اينكه در مقابل اين عمل زيادى از مشتريان مطالبه كند پرسيدم؟

حضرت فرمودند:

اگر طعام را بخواهد به ديگران بفروشد و تنها مبلول ساختن آنرا اصلاح و قابل فروش مى‌كند بشرطى كه در مقابل اين عمل زيادى درخواست نكند اشكالى ندارد.

و اگر بدينوسيله با مسلمين غشّ نمايد اينكار صلاح نيست.

ط: روايت ديگر حلبى، وى مى‌گويد:

از حضرت ابا عبد اللّه عليه السّلام راجع بمردى كه نزدش دو نوع طعام بوده، يكى بهتر و ديگرى پست‌تر و هردو را مخلوط كرده و سپس بيك قيمت مى‌فروشد پرسيدم؟

حضرت فرمودند:

نام کتاب : تشریح المطالب؛ شرح فارسی بر مکاسب نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 2  صفحه : 595
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست