النّفس الى مشاهدة صورتها المجرّدة عن المادّة أو معها.
فمثل تمثال السّيف و الرّمح، و القصور، و الأبنية و السّفن ممّا هو
مصنوع للعباد و إن كانت فى هيئة حسنة معجبة: خارج.
و كذا مثل تمثال القصبات و الأخشاب، و الجبال و الشّطوط ممّا خلق
اللّه، لا على هيئة معجبة للنّاظر بحيث تميل النّفس الى مشاهدتها و لو بالصّور
الحاكية لها، لعدم شمول الأدلّة لذلك كلّه.
هذا كلّه مع قصد الحكاية و التّمثيل، فلو دعت الحاجة الى عمل شيئ
يكون شبيها بشييء من خلق اللّه و لو كان حيوانا من غير قصد الحكاية فلا بأس قطعا.
و منه يظهر النّظر فيما تقدّم عن كاشف اللّثام.
ترجمه:
[تعميم حكم نسبت به تصوير صور غير حيوان]
سپس مرحوم مصنّف مىفرمايند:
اگر حكم به تحريم را تعميم داده و قائل شديم كه ساختن صورت غير حيوان
نيز همچون حيوان حرام است چه بطور مطلق (نقش و غير نقش) و چه تنها در صورت ساختن
مجسّمه على الظّاهر مقصود از غير حيوان موجودى است كه مخلوق حقتعالى بوده كه واجد
هيئت و شكلى عجيب براى ناظر بوده بطورى كه نفس به مشاهده آن مايل باشد اعمّ از
آنكه در ضمن مادّه بوده يا مجرّد از آن باشد بنابراين ترسيم تمثال شمشير و نيزه و
قصور و ابنيه و كشتيها و امثال و نظائر اينها كه ساخته بشر است اگرچه داراى هيئت و
شكل زيبا و عجيبى باشند از تحت حكم خارج بوده و بطور قطع كشيدن صورت آنها يا ساختن
مجسّمهاشان اشكالى ندارد.
و همچنين است تصوير صورت نىها و اخشاب و كوهها و نهرها و اشباه
اينها كه مخلوق حقتعالى بوده ولى داراى هيئت عجيبى براى ناظر نيستند بطورى كه نفس
بيننده بمشاهدهاش مايل باشد چه آنكه ادلّه ناهيه و مانعه هيچيك از اين امور را
شامل نيست.
سپس مرحوم مصنّف مىفرمايند:
آنچه گفته و اظهار نموديم كه كشيدن صورت حيوان يا ساختن مجسّمه ذوات
الارواح حرام مىباشد در صورتى است كه مصوّر قصد حكايت و تصوير داشته