اينملازمه آنستكه كلمه « مثال » در فرموده امام عليه السّلام « ما لم يكن مثال الرّوحانى» كه
يكى از مطلقات نامبرده است اگر بكمك غلبه استعمالى و وجودى در مقيّدات ظاهر در
مجرّد نقوش و صور باشد مىبايد در فرموده ديگر حضرت كه فرمودند « او مثّل مثالا خرج عن
الاسلام» چنين بوده و در اين حديث نيز كه يكى ديگر از اطلاقات است منظور از « مثال » صرف نقش باشد بنابراين ساختن مجسّمه غير حيوان مىبايد از تحت
ادلّه تحريم خارج باشد زيرا از فرموده امام عليه السّلام در « ما لم يكن مثال الرّوحانى»
صرفا تحريم ذوات الارواح (حيوان) استفاده مىشود در حاليكه رأى و نظريّه اينقائل
آنستكه ساختن مجسّمه غير حيوان نيز حرام مىباشد.
از اين گذشته ايراد ديگرى كه بر اين قائل وارد است آنكه لازمه آنچه
وى ذكر نمود آنستكه در حيوان مطلقا بايد قائل به تحريم باشد چه در تصوير آن و چه
در ساختن مجسّمهاش و جهت اين گفتار آنستكه مقيّدات موردشان غير حيوان مىباشد حال
اگر آنها را طبق فرموده اينقائل به غير مجسّمه يعنى مجرّد نقش اختصاص دهيم در تحت
اطلاقات از تصوير حيوان دو قسم يعنى مجسّم و غير مجسّم و از غير حيوان خصوص مجسّم
آن باقى مىماند لذا بفرض كه دليل اينقائل تمام باشد صرفا يكقسم از اقسام چهارگانه
را از تحت اطلاقات خارج مىكند و آن غير مجسّم از غير حيوان بوده و سه قسم ديگر يعنى
صورت حيوان مجسّم و غير مجسّمش و نيز مجسّم از غير حيوان در تحت اطلاقات باقى
مىمانند و بايد قائل و ملتزم به تحريم آنها بشويم، بنابراين مىگوئيم:
متعيّن و لازم است كه نهى در اين اطلاقات را بر كراهت حمل كنيم بدون
اينكه در ظهور اطلاقى آنها تصرّف و دخالتى نمائيم نه آنكه از آنها حرمت استفاده
كرده منتهى در اطلاق تصرّف كرده و ظهورشان را اختصاص به خصوص نقوش دهيم.