تابع بودن خصوص دلالت تصديقى نسبت به اراده و دلالت نبودن تصوّر در
واقع
مرحوم مصنّف مىفرمايد:
معروف بين ارباب اصطلاح آنستكه دلالت اوّلى يعنى تصوّرى معلول وضع
مىباشد باينمعنا كه دلالت وضعيّه همان دلالت تصوّرى است و بايد بگوئيم همين معنا
مراد كسى است كه مىگويد:
دلالت تابع اراده نبوده بلكه تابع علم سامع بوضع مىباشد.
ولى حقّ از نظر ما اينستكه:
دلالت تابع اراده است و تا آنجائيكه ما مىدانيم اوّلين كسى كه باين
امر متنبّه گرديده مرحوم خواجه نصير الدّين طوسى اعلى اللّه مقامه مىباشد.
و وجه اين گفتار آنستكه:
دلالت در حقيقت منحصر در دلالت تصديقى بوده و دلالت تصوّرى را كه
دلالت ناميدهاند واقعا و در نفس الامر دلالت نيست و اگر مىبينيم كه آنرا باين
نام خواندهاند، از باب تشبيه و تجوّز است زيرا دلالت تصوّرى حقيقتا از باب تداعى
معانى بوده كه به كوچكترين مناسبتى حاصل مىشود.
پس در نتيجه بايد گفت:
تقسيم دلالت به تصديقيّه و تصوّريّه، تقسيم شيئ است به خود و غير
خود.
بيان مراد
حاصل فرموده مصنّف (ره) اينستكه:
معروف بين اهل فنّ است كه دلالت تصوّريّه تابع و معلول وضع مىباشد.
و مقصودشان از اين عبارت آنستكه دلالت وضعيّهاى را كه در مقابل
دلالت طبعيّه و عقليّه قرار مىدهند مرادشان از آن دلالت تصوّريّه است.
و همين معنا مقصود كسانى است كه گفتهاند:
دلالت تابع اراده نبوده بلكه معلول علم سامع به وضع مىباشد يعنى پس
از