كفائى است و آن عبارتست از واجبى كه مطلوب در آن وجوب فعل از
هرمكلّفى است باينمعنا كه مولى غرضش فقط انجام فعل در خارج است بدون اينكه نظرى
بخصوصيّت فاعل داشته باشد از اينرو هركس كه اقدام بانجام آن نمايد مطلوب مولى را
تحصيل كرده است پس مىتوان گفت:
انجام فعل در اينقسم از واجب ابتداء بر جميع مكلّفين واجب بوده ولى
برخى از ايشان كه آنرا انجام دادند از عهده ديگران ساقط شده بطورى كه اگر تركش
كنند عقاب نخواهند شد.
بلى، اگر جملگى آنرا ترك كرده و احدى به انجامش اقدام نكند البتّه
تمام مستحقّ عقاب بوده همانطوريكه جميع كسانيكه در فعل آن مشترك باشند استحقاق
ثواب و اجر دارند.
پارهاى از امثله واجب كفائى
امثله واجب كفائى در شريعت مقدّسه بسيار است كه بپارهاى از آنها
اشاره مىكنيم:
الف: تجهيز ميّت و نماز بر آن.
ب: نجات دادن غريق و نظير او از هلاكت.
ج: ازاله نجاست از مسجد.
د: حرف و اعمال و صناعاتى كه نظم معيشت مردم وابسته بآن مىباشد.
ه: طلب اجتهاد.
و: امر بمعروف و نهى از منكر.
بيان مراد
قوله: و يقابله الواجب الكفائى: ضمير منصوبى در « يقابله » به الواجب العينى راجع است.
قوله: فهو يجب على جميع المكلّفين: ضمير « هو » به فعل راجع است.
قوله: اذا تركوه جميعا من دون ان يقوم به واحد: ضمير منصوبى در « تركوه » و