اينقسم از واجبات را « عباديّات »
يا « تعبّديّات »
خوانند همچون: نماز، روزه و امثال ايندو.
البتّه در شرع انور واجبات ديگرى وجود دارند كه به واجبات توصّليّه
موسوم هستند و آنها عبارتند از واجباتى كه بمجرّد وجودشان در خارج امرى كه بآنها
تعلّق گرفته ساقط مىگردد اگرچه آنها را بقصد قربت نياورده باشند مانند نجات دادن
شخص غريق از هلاكت، پرداخت دين، دفن ميّت و تطهير لباس و بدن براى نماز و امثال
اين امور.
پس فرق بين واجبات تعبّدى و توصّلى اينستكه:
واجبات تعبّدى بدون قصد امتثال و نيّت قربت در خارج تحقّق نمىيابند
قهرا امر متعلّق بآنها همچنان باقيست ولى واجبات توصّلى محتاج بقصد قربت و نيّت
امتثال نبوده لاجرم بدون چنين نيّتى در خارج وجود پيدا مىكنند و در نتيجه امرى كه
بآنها تعلّق گرفته ساقط مىگردد.
بيان مراد
قوله: و لا تسقط اوامرها الّا باتيانها: ضمائر مؤنّث به واجبات راجع
است.
قوله: و كونها قربيّة: ضمير در « كونها » به واجبات راجع است.