در اين تنبيه مرحوم مصنّف به ذكر اين نكته مىپردازند كه جمله
خبريّهاى كه دلالت بر طلب دارد ظاهر در وجوب است و اين معنا را چنين شرح و توضيح
مىدهند:
معلوم باشد كه جمله خبريّه وقتى در مقام انشاء طلب باشد شأنش شأن
صيغه افعل بوده و همچون آن ظاهر در وجوب مىباشد چنانچه در عبارت سابق يعنى « صيغة افعل و ما شابهها» بآن
اشاره نموديم و جمله خبريّه مزبور همچون: يغتسل، يتوضأ و يصلّى كه بعد از سؤال از
چيزى قرار گيرند كه مقتضاى آن چنين جوابى باشد مثلا سائل راجع بمردى سؤال كند كه
رطوبتى از وى خارج شده و بعد از بول استبراء نكرده باشد.
حال اگر متكلّم در جوابش بفرمايد: يتوضأ
ظاهر اين جمله وجوب وضوء مىباشد.
وجه دلالت جمله خبريّه بر وجوب
سپس مرحوم مصنّف مىفرمايند:
سرّ اينكه جمله خبريّه مزبور دلالت بر وجوب داشته و ظاهر در آن
مىباشد اينستكه مناط دلالت صيغه امر بر وجوب عينا در اينجا نيز وجود دارد چه آنكه
مناط در آنجا اين بود كه لازمه امر صادر از مولى وجوب اطاعت و لزوم انبعاث مىباشد
و حاكم بآن همانطوريكه گفته شد عقل است و پرواضح است كه در اينجا نيز عقل همان حكم
را دارد زيرا وقتى بعث از ناحيه مولى ثابت گرديد بدون درنگ عقل حكم به لزوم اطاعتش
نموده و تا ماداميكه مولى اذن در ترك نداده عقل مخالفتش را تجويز نمىكند اعمّ از
آنكه مظهر و مبرز صيغه افعل بوده يا جمله خبريّه باشد.