پس علمى كه بر مكلّف فرض و تكليف قرار داده شده و از جمله واجبات
عينيّه شمرده شده تحصيلش لازم و واجب بوده و در صورتيكه وى به تحصيل آن همّت
نگمارد بر آن اجبار و الزامش ميكنند و علمى كه احيانا بآن احتياج و نياز پيدا
ميشود بنحو لزوم كفائى در حقّ مكلّفين جعل شده بطوريكه اگر برخى از ايشان بآن قيام
كنند از ديگران ساقط ميگردد و اگر در شهر كسيكه بآن قيام كند وجود نداشته باشد
تمام بتحصيل و فراگرفتنش موظّفند.
متن:
و قيل:
بانّ علم ما ينفع على نفسه فى جميع الاحوال بمنزلة الطّعام لا بدّ
لكلّ احد من ذلك و علم ما ينفع فى الاحانين بمنزلة الدّواء يحتاج اليه فى بعض
الاوقات و علم النّجوم بمنزلة المرض فتعلّمه حرام لانّه يضرّ و لا ينفع الّا قدر
ما يعرف به القبلة و اوقات الصّلوة و غير ذلك، فانّه ليس بحرام.
ترجمه:
كلام برخى در خاصيّتبعضى از علوم
برخى از ارباب دانش فرمودهاند:
علمى كه در تمام احوال و ازمان نافع است همچون طعام بوده كه احدى
بىنياز از آن نميباشد و دانشى كه نفعش در برخى از اوقات است مانند دواء بوده كه
در پارهاى از احيان مورد احتياج ميباشد و علم نجوم و اخترشناسى بمنزله درد و مرض
است ازاينرو فراگرفتنش حرام ميباشد چه آنكه مضرّ بوده و نافع نيست مگر مقدارى كه