لفظ، مستقلّ، دالّ بالوضع تحقيقا او تقديرا او منوىّ معه كذلك.
و القول عمّ الكلام و الكلم و الكلمة اى يطلق على كلّ واحد منها و لا
يطلق على غيرها.
ترجمه و شرح:
گفته شد به اسم و فعل و حرف كلم كه اسم جنس جمعى است اطلاق مىشود
اكنون مىگوئيم به يكى از آنها كلمه مىگويند چه آنكه كلمه اسم جنس فردى است، پس
همانطوريكه اسم جنس جمعى را به ماهيّات بيش از سه اطلاق مىنمايند، اسم جنس فردى
بوده كه بماهيّت واحد همچون اسم بتنهائى يا هركدام از فعل و حرف بطور عليحدّه و
جداگانه اطلاق مىشود.
تعريف كلمه
طبق آنچه مصنّف در كتاب تسهيل آورده كلمه عبارتست از:
لفظ مستقلّى است كه بواسطه وضع براى معنائى بيكى از چهار وجه ذيل
برآنها معنا دلالت كند:
الف: دلالت تحقيقى و آن اينستكه لفظ دالّ برمعنا و موضوع له در كلام
محقّق باشد نظير دلالت لفظ زيد برمعنايش در كلام: زيد قائم.
ب: دلالت تقديرى و مقصود از آن اينستكه لفظ دالّ برمعنا در كلام
مذكور نبوده بلكه مقدّر باشد مانند دلالت لفظ زيد برمعنايش ولى بطور مقدّر چنانچه
گويند: