تعادل (تعارض) عبارتست از: تنافى داشتن دو دليل يا ادلّهاى چند در
مقام دلالت بر وجهى كه بين آنها تضاد يا تناقض باشد بنحوى كه علم بصدق يكى و قطع
به كذب ديگرى داشته باشيم، ولى صادق از كاذب ممتاز نباشد، بنابراين، تعارض بين دو
دليل در چند مورد منتفى است:
1- بين حاكم و محكوم، زيرا حاكم بيان كميّت مراد را از ديگرى مينمايد،
همچون ادلّهاى كه حكم اشياء را بعنوان ثانوى بيان مىنمايد، چه آنكه اين ادلّه بر
ادلّهاى كه حكم اوّلى اشياء را متكفّل هستند حاكم مىباشند، نظير ادلّهاى كه در
مورد عسر و حرج و ضرر و اكراه وارد شدهاند نسبت به ادلّهاى كه حكم موضوعات را
بعنوان اوّلى بيان مىكنند، لذا بين ادلّه ثانوى و ادلّه اوّلى نسبت را ملاحظه
نمىكنند، بلكه پس از تحققّ عنوان ثانوى حكم اوّلى جارى نميشود.
2- بين اصل و دليل چه آنكه دليل معتبر بر اصل مقدّم است و ملاحظه نسبت
بين ايندو صحيح نيست و دليلش آنستكه، در مورد اماره اگر باصل عمل كنيم در حجّيت
اماره تخصيص لازم مىآيد، در حاليكه از عمل به اماره در مورد اصل چنين محذورى لازم
نمىآيد.
3- بين ظاهر و اظهر يا ظاهر و نص همچون عام و خاص يا مطلق و مقيّد و
حاصل آنكه:
در موارد مذكور اگرچه ادلّه بحسب مدلول باهم تنافى دارند ولى تنافى