مؤنث غائب/ دعتا/ خواندند دو زن غائب در زمان گذشته
/ دعون/ خواندند زنان غائب در زمان گذشته
الى آخر
ا- در اصل دعو بود واو حرف عله ماقبل مفتوح قلب بالف شد دعا گرديد.
صرف ماضى مجهول از ناقص واوى دعى
/ دعى/ خوانده شد يك مرد غائب در زمان گذشته
مذكر غائب/ دعيا/ خوانده شدند دو مرد غائب در زمان گذشته
/ دعوا/ خوانده شدند مردان غائب در زمان گذشته
/ دعيت/ خوانده شد يك زن غائب در زمان گذشته
مؤنث غائب/ دعيتا/ خوانده شدند دو زن غائب در زمان گذشته
/ دعين/ خوانده شدند زنان غائب در زمان گذشته
دعى- در اصل دعو بود خواستيم آنرا مجهول كنيم حرف اوّل را ضمه و ما قبل آخر را كسره داديم دعو شد واو ماقبل مكسور قلب بيا شد دعى گرديد.
صرف مضارع معلوم از ناقص واوى يدعو
/ يدعو/ مىخواند يك مرد غائب در زمان حال يا آينده
مذكر غائب/ يدعوان/ مىخوانند دو مرد غائب در زمان حال يا آينده
/ يدعون/ مىخوانند مردان غائب در زمان حال يا آينده