responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 996

اهل بيت رسالت اذن مرخصى خواست به روايت اخبار الدّول آنكه فاطمه دختر امير المؤمنين عليه السّلام خدمت زينب خاتون عرض كرد كه نعمان در اين سفر زحمت كشيده اكنون مى‌خواهد برود آيا صلاح مى‌دانى كه در حق وى احسانى شود فصول المهمّه مى‌نويسد كه عليا مكرّمه زينب فرمود بخدا سوگند كه با ما چيزى باقى نمانده كه بتوانيم به نعمان احسان كنيم مگر قليلى از زيور پس دو دست برنجن و دو بازوبند و خلخال پا به كنيز دادند كه به جهت نعمان ببرد به روايتى بعضى از رخوت نيز برآنها افزودند و عذرخواهى نمودند كه اگر بيش از اينها مالك بوديم هرآينه مضايقه نمى‌نموديم تو از براى خاطر جدّ ما برما بگير به روايت فصول نعمان قبول ننموده عرض كرد اى خواتين حرم رسالت محض رضاى خدا و خوشنودى مصطفى خدمت بشما مى‌كردم و چشمم به زخارف دنيا نبوده خواهش دارم در عوض از براى من طلب آمرزش بنمائيد و در قيامت مرا فراموش ننمائيد

اقوال اهل خبر و سير در باب دفن سر مطهّر امام عليه السّلام‌

ميان اهل خبر و سير در باب دفن سر مقدّس حضرت سيّد الشّهداء اختلاف است برخى معتقدند پس از آنكه يزيد پليد چند روز سر مطهّر را در درب دروازه شام آويخت حكم كرد آن سر را در خزانه نهادند و همچنان سر در خزانه بنى اميّه بود تا زمان سليمان عبد الملك، او سر را خواست و آوردند، هنوز معطّر و منوّر بود دستور داد صندوق كوچكى ساختند و آن سر را در آن نهادند طيب و عطر برآن افشانده، كفن كردند و نماز برآن خوانده و در مقبره مسلمين دفن كردند و در زمان عمر بن عبد العزيز وى احوال آن سر منوّر را پرسيد گفتند در مقبره مسلمانان دفن شده حكم كرد قبر را نبش كردند و سر را بيرون آورده به كربلا فرستاد و در آنجا دفن كردند .

ابو ريحان بيرونى در كتاب آثار الباقيه مى‌گويد :

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 996
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست