responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 995

معينا فلم تعن برادر حسين جان اين مصائب تو همه يكطرف امّا آنچه دل ما را بيش‌تر از همه مى‌سوزاند آنستكه تو در كربلا يار خواستى و هل من ناصر فرمودى و كسى ترا يارى نكرده اى كاش دستم از قوت نرفته بود و كربلا بودم جان فداى برادر مى‌كردم يا اخى مضيت غريبا و صرت قتيلا بلا معين لعن اللّه قاتلك پس محمد حنفيه خدمت خواهران آمد شور قيامت آن زنان برپا شد كه چشم محمّد برزينب غم‌ديده افتاد او را نشناخت زيرا بسيار صدمه و محنت و مصيبت كشيده بود گفت انت اختى تو خواهر من زينبى خواهر جان كو برادرم برادرم را بردى چرا نياوردى‌

اگر تو زينبى پس كو حسينت‌

اگر تو زينبى كو نور عينت‌

جواب‌

حسين ( ع ) را در غريبى سر بريدند

تن پاكش بخاك و خون كشيدند

حاصل الكلام محمد حنفيه بمنزل برگشت در را به روى خود بست سه روز از خانه بيرون نيامد روز سوّم از خانه بدر آمد براسب خود سوار شد و سر به بيابان نهاد تا وقت خروج مختار الا لعنة اللّه على لقوم الظّالمين‌

معذرت خواستن از نعمان قافله‌سالار

نقله اخبار برآنند كه چون اهل بيت رسالت از اسيرى مراجعت نمودند وارد مدينه شدند سه شبانه‌روز مجالس عزا و محافل ماتم‌سرا در خانه‌ها براى حضرت سيّد الشّهداء برپا بود تا مردم از شور افتادند ليلكن اهل بيت امام حسين عليه السّلام نه روز قرار و نه شب آرام داشتند متّصل در گريه و لا ينقطع در ناله بودند قوت و غذاشان آه و اشگ بود تا هفت سال دود از مطبخ خانه آل رسول بلند نبود نه خضاب كردند و نه حمّام رفتند حاصل پس از آنكه اهل بيت رسالت در منز خود قرين ناله و آه شدند صاحب مخزن مى‌نويسد نعمان بن بشير كه قائد و رئيس قافله اهل بيت از شام تا به مدينه زحمت اهل بيت كشيده بود قصد مراجعت نمود از خدمت‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 995
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست