responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 992

معلوم است دختر هرچه درد دل دارد به مادر مى‌گويد چشم زينب كه به قبر مادرش فاطمه افتاد نعره از جگر برآورد كه مادر جان حسين عليه السّلام را بردم و نياوردم امّا يك نشانه از حسينت آوردم دست برد زير چادر پيراهن خون‌آلود برادر را بيرون آورد سر قبر گذارد عرض كرد اين نشانه حسين تست اما اگر بخواهى بدانى برسر ما چه آمده ما را مانند اسيران ترك شهرها بردند خرابه‌ها منزل دادند

صاحب مخزن البكاء مى‌نويسد در اين اثنا كه مخدّرات گرم گريه و ماتم بودند ديدند امّ سلمه زوجه رسولخدا يك دست شيشه خونى بدست گرفته و دست ديگر فاطمه عليله را گرفته مى‌آيد امّا چه فاطمه رنگ از صورت پريده بدن مانند بيد ميلرزيد اشگ مثل باران مى‌ريخت چون چشم اسيران به فاطمه و چشم فاطمه به عمّه و خواهران افتاد يك مرتبه ضجه و صيحه كشيدند فاطمه عليله مدهوش افتاد سكينه آمد او را بهوش آورد ولى خود از هوش رفت زنان ديگر افغان به كيوان رسانيدند بارى از يكديگر احوالپرسى كردند فاطمه از سكينه خاتون سؤال سفر محنت‌اثر را مى‌كرد سكينه خاتون مى‌گفت‌

شعر

دور اگر از تو من اى خواهر نالان بودم‌

روز و شب از غم تو زار و پريشان بودم‌

حالت روز و شبم اين سفر از من پرسى‌

روز در ماتم و شب گوشه ويران بودم‌

به لب شطّ فرات از غم يك جرعه آب‌

سينه‌سوزان من لب تشنه عطشان بودم‌

مى‌كشيدند چو برحنجر بابم خنجر

موكنان مويه‌كنان من بصد افغان بودم‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 992
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست