امام عليه السّلام فرمود :
لئلّا
يكون علىّ منّة غيرك براى اينكه غير از تو كس را برمن منّت نباشد .
يزيد از اين كلام هم به ترحّم آمده و گفت :
ما اصابكم من مصيبته فبما كسبت ايديكم ماحصل استدلال يزيد به اين آيه آنست كه اين كارهائى است كه خودتان بدست
خود كرديد .
امام زين العابدين عليه السّلام فرمود : اى عجب يا يزيد اين آيه در حق ما نازل شده تو از براى ما مىخوانى، پس حضرت فرمود اين آيه را خواندهاى ما اصاب من مصيبته فى الارض و لا فى انفسكم الّا فى كتاب من قبل ان
نبراها انّ ذلك على اللّه يسير لكيلا تاسوا على مافاتكم و لا تفرحوا بما اتيكم و اللّه
يحبّ كلّ مختال فخور
در روايت ديگر چنين وارد
شده :
يزيد خواست غل را از گردن آن
بزرگوار بلند كند خون مثل شير پستان جوشيد .
در كتاب دعوات راوندى مذكور است كه :
يزيد قصد كشتن زين العابدين عليه السّلام را برخود مصمّم كرده بود ليكن
با او حرف مىزد و استنطاق مىنمود كه شايد حرفى بزند كه مستوجب قتل شود و بىجهت نگويند
وى را كشت يزيد هرسخنى كه مىگفت جوابهاى كافى مىشنيد تا اينكه ديد در دست زين العابدين
عليه السّلام سبحه صغيرهايست كه به سر انگشتان مباركش مىگردد خوب بهانه بدست آمد گفت يا على من دارم با تو حرف مىزنم تو دارى با من جواب مىگوئى با سبحه
بازى مىكنى يعنى چطور در
حضور سلاطين جايز است اين جرأت تو؟
امام عليه السّلام فرمود خبر داد مرا پدرم از
جدّش رسول اللّه كه فرمود چون كسى
نماز صبح بجاى آورد بعد از نماز حرف نزده سبحه بدست بگيرد و بگويد اللّهمّ انّى