بدهم در همين اثناء شهق شهقة و فارق روحه من البدن، فريادى زد و روح از
كالبد بدنش خارج گشت و
به روايت لهوف مأمورين خبر براى يزيد پليد بردند
و او جلّادان را امر به قتل او نمود و بدين ترتيب آن پيرمرد را
شهيد نمودند .
فرود آوردن اهل بيت عليهم السّلام را در خرابه
پس از
آنكه سپاه كفرآئين كوفه و شام آل اللّه عليهم السّلام را به شهر شام وارد كردند و آن
ذوات محترم را به صحنه دلخراش و طاقتفرساى تماشاچيان شامى و اوباش و اراذل اين شهر
تار مواجه نمودند كثرت جمعيّت و ازدحام تماشائيان بقدرى بود كه راه نمىدادند سرها
و اسراء را سريع حركت دهند .
صاحب روضة الشّهداء مىنويسد :
هرچه خواستند اهل بيت عليهم السّلام را از دروازه ساعات داخل كنند انبوه
جمعيت مانع شد و اين امر ممكن نگرديد لذا بالاجبار ايشان را از دروازه نودر وارد كردند،
بارى وقت ظهر بود كه اهل بيت پيامبر صلّى
اللّه عليه و آله و سلّم را به مسجد جامع شهر رساندند و از آنجا به طرف دار الاماره
يزيد پليد انتقال دادند .
مرحوم طريحى مىنويسد :
مقدار
سه ساعت اهل بيت عليهم السّلام را درب دار الاماره نگاهداشتند و بخاطر همين جهت آنجا
را به « باب السّاعات » ناميدند و همان طوريكه برخى از اهل تحقيق فرمودهاند همان روز اهل بيت
را به مجلس يزيد پليد وارد
نكردهاند بلكه ايشان را در خرابهاى اسكان دادند و روز بعد آن وجودات محترمه را به
بارگاه نحوستبار آن پليد داخل
كردند .
مرحوم علّامه مجلسى مىنويسد :
حلبى از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام روايت مىكند چون حضرت امام زين العابدين عليه السّلام را با اهل بيت عليهم السّلام به
شام بردند جعلوهم فى بيت، ايشان را در خانه خرابى منزل دادند كه سقف آن شكستهاى عظيم
داشت، اسراء به يكديگر مىگفتند ما را بدين منزل ويرانه جاى دادهاند كه خانه برسر
ما فرود آيد،