responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 878

كم تنصبون لنا الأقتاب عارية

كانّنا من بنات الرّوم فى البلد

اليس جدّى رسول اللّه ويلكم‌

هو الّذى ذلكم قصدا الى الرّشد

يعنى اى بى‌مروّت لشگر چرا اين‌قدر ما را برسر اين شترهاى بى‌جهاز شهر به شهر مى‌بريد و چقدر اين زنان خون‌جگر را در بالاى چوب جهاز شتران مى‌نشانيد مگر ما دختران رومى هستيم مگر جدّ ما رسولخدا نيست مگر صاحب دين و هدايت نبود تقصير ما چيست كه از صدمه شترسوارى تلف شديم .

واقعه منزل حرّان‌

يكى از منازل كاروان اسراء در راه شام منزل حرّان‌ [1] است صاحب روضة الشّهداء مى‌نويسد : چون لشگر ابن زياد به منزل حرّان رسيدند اهل آن بلد به استقبال برآمدند بربلندى و پستى مشغول تماشاى اسيران شدند و در آن مكان تلى بود كه در بالاى آن خانه از شخص يهودى بود كه او را يحيى يهودى حرّانى مى‌ناميدند و نيز اين مرد از جمله تماشائيان به تفرج آمده بود فقام على الطّريق يتصفحهم يتفرّج فيهم حتى مرّوا عليه بالرّؤس برسر راه ايستاده تماشاى اسيران مى‌كرد تا آنكه همه گذشتند و سرها را نيز عبور دادند در ميان سرها ناگاه چشمش برسر امام عليه السّلام افتاد كه چون ماه تمام برسر نيزه تر و تازه است فلمّا امعن النّظر فيه راى انّ شفتيه يتحرّ كان و سمع كلامه عليه السّلام درست به نظر معنى نگاه كرد برسر نورانى حضرت ديد لبهاى مباركش حركت مى‌كند پيش رفت گوش فراداد اين كلمات به سمع او رسيد كه مى‌فرمود و سيعلم الّذين ظلموا اىّ منقلب ينقلبون يحيى تعجب نموده كه چگونه سر بريده حرف مى‌زند البتّه اين سر يا سر پيغمبر است يا وصىّ پيغمبر پرسيد اى مردم شما را بخذا اين سر كيست و نامش چيست؟

گفتند سر حسين بن على بن ابى طالب عليهما السّلام است كه مادرش دختر محمّد است يحيى با خود گفت اگر دين جدش برحق نبود اين برهان از وى ظهور نمى‌كرد پس‌


[1] حرّان بروزن شدّاد چنانچه در قاموس آمده شهرى است در شام‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 878
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست