responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 866

ليت شعرى هل عاقل فى الدّجى‌

بات من فجعة الزّمان يناجى‌

انا نجل النبىّ ما بال حقّى‌

ضايع فى عصابة الاعلاج‌

نكروا حقّنا فاؤا علينا

يقتلون بخدعة و لجاج‌

وقايعى كه در راه شام اتّفاق افتاد ولى مكان آنها معلوم نشده‌

از جمله واقعه‌اى است كه ابن شهرآشوب و سيد جزائرى در مناقب به اندك اختلافى در عبارت روايت مى‌كنند كه ابو لهيفه شبى گفت وقتى مشغول طواف بيت اللّه بودم ديدم مردى به پرده كعبه آويخته مناجات مى‌كند و مى‌گويد اللّهم اغفر لى و ما اراك فاعلا اى خداى يگانه و اى صاحب خانه گناه مرا ببخش و مرا بيامرز هرچند كه مى‌دانم نخواهى آمرزيد با وى عتاب كردم و گفتم اى بنده خدا از خدا شرم كن و اين‌چنين مگو زيرا اگر گناهان تو بقدر برگ درختان و عدد قطرات باران باشد همينكه توبه كنى و طلب مغفرت بنمائى هرآينه خدا ترا مى‌آمرزد فانّه غفور رحيم .

در جواب گفت : من از رحمت خدا نااميدم بجهت آن جفائى كه از من سرزده .

گفتم چيست؟

گفت بيا در كنارى تا بگويم : اعلمّ انّا كنّا خمسين نفرا ممنّ سار مع رأس الحسين الى الشّام اى مرد بدانكه من از جمله پنجاه نفرى بودم كه سر مطهّر منوّر فرزند خير البشر را بسوى شام مى‌برديم روز راه مى‌رفتيم سر برنيزه بود شب كه ميشد سر عزيز زهرا را در تابوتى مى‌نهاديم و در حوالى آن مشغول خوردن شراب مى‌شديم يكى از شبها بعد از شراب و مستى كه من در آنشب با رفقا هم‌رنگ و همراه نبودم و شراب نخوردم در نيمه شب كه هوا تيره و تار بود ناگاه ديدم رعد و برقى آشكارا گشت و درهاى آسمان گشوده گشت آدم صفى اللّه و نوح نجى اللّه ابراهيم خليل اللّه اسمعيل ذبيح اللّه موسى كليم اللّه عيسى روح اللّه با

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 866
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست