باشيد، البته تن به ذلّت نداده مهياى قتال شدند دو ساعت كه از روز برآمد
از هرطرف بتاختيم و تيغها به كار برديم، چندان كه
كسى خواب نميروز كند يا قصابى شترى بكشد همه را از دم شمشير گذرانيديم، اكنون
بدنها در آن بيابان برهنه و برخاك افتاده و روىها به خون آغشته، از تابش آفتاب همى گدازد و بادها خاك خونآلود برآنها همى پراكند، كس
به زيارتشان جز مرغان نرود .
يزيد اندكى سر بزير افكنده آنگاه سر برداشت و گفت :
قد كنت ارضى من طاعتكم بدون قتل الحسين، امّا لو انّى صاحبه لعفوت عنه
از اطاعت شما بدون كشتن امام خشنود بودم و اگر به جاى ابن زياد بودم البته از او درمىگذشتم .
مرحوم مفيد در ارشاد مىنويسد :
پس از
آنكه عبيد اللّه بن زياد مخذول سر مطهّر امام عليه السّلام را به شام فرستاد فرمان
داد بانوان و كودكان را مهياى سفر به شام كرده و دستور ويژهاى راجع به حضرت امام سجاد
عليه السّلام داد مبنى براينكه روى غلى كه برگردن آن امام همام بود غل ديگرى قرار دادند
و سپس جملگى را به دنبال رؤس مطهره همراه با محفّر بن ثعلبه عائذى و شمر بن ذى الجوشن
روانه نمود كاروان بانوان و اطفال همه جا طى طريق نموده تا به جماعتى كه حامل رؤس مطهره
بودند ملحق شدند .
منازلى كه كاروان اسراء بين كوفه و شام سير نمودند
چون اهل
بيت گرام و حرم امام عليه السّلام را با سرهاى شهدا به
شام غم انجام بردند در هرمنزلى از منزل و مرحلهاى از مراحل كرامتى ظاهر و برهانى باهر گشت كه اسباب تنبه بعضى و باعث هدايت جمعى گشت ليكن
برشقاوت اشقياء مىافزود چنانچه خداوند
در قرآن فرموده و
لا يزيد الظّالمين الّا خسارا بل لم يزدهم الّا طغيانا و غرورا
روزى كه از كوفه بيرون آمدند منزل اول قادسيه بود از آنجا اهل بيت را
حركت