responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 858

باشيد، البته تن به ذلّت نداده مهياى قتال شدند دو ساعت كه از روز برآمد از هرطرف بتاختيم و تيغ‌ها به كار برديم، چندان كه كسى خواب نميروز كند يا قصابى شترى بكشد همه را از دم شمشير گذرانيديم، اكنون بدن‌ها در آن بيابان برهنه و برخاك افتاده و روى‌ها به خون آغشته، از تابش آفتاب همى گدازد و بادها خاك خون‌آلود برآنها همى پراكند، كس به زيارتشان جز مرغان نرود .

يزيد اندكى سر بزير افكنده آنگاه سر برداشت و گفت :

قد كنت ارضى من طاعتكم بدون قتل الحسين، امّا لو انّى صاحبه لعفوت عنه از اطاعت شما بدون كشتن امام خشنود بودم و اگر به جاى ابن زياد بودم البته از او درمى‌گذشتم .

مرحوم مفيد در ارشاد مى‌نويسد :

پس از آنكه عبيد اللّه بن زياد مخذول سر مطهّر امام عليه السّلام را به شام فرستاد فرمان داد بانوان و كودكان را مهياى سفر به شام كرده و دستور ويژه‌اى راجع به حضرت امام سجاد عليه السّلام داد مبنى براينكه روى غلى كه برگردن آن امام همام بود غل ديگرى قرار دادند و سپس جملگى را به دنبال رؤس مطهره همراه با محفّر بن ثعلبه عائذى و شمر بن ذى الجوشن روانه نمود كاروان بانوان و اطفال همه جا طى طريق نموده تا به جماعتى كه حامل رؤس مطهره بودند ملحق شدند .

منازلى كه كاروان اسراء بين كوفه و شام سير نمودند

چون اهل بيت گرام و حرم امام عليه السّلام را با سرهاى شهدا به شام غم انجام بردند در هرمنزلى از منزل و مرحله‌اى از مراحل كرامتى ظاهر و برهانى باهر گشت كه اسباب تنبه بعضى و باعث هدايت جمعى گشت ليكن برشقاوت اشقياء مى‌افزود چنانچه خداوند در قرآن فرموده‌ و لا يزيد الظّالمين الّا خسارا بل لم يزدهم الّا طغيانا و غرورا

روزى كه از كوفه بيرون آمدند منزل اول قادسيه بود از آنجا اهل بيت را حركت‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 858
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست