responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 745

و قرار و آرام نداشت گاهى به راست و زمانى به چپ مى‌رفت، صيحه مى‌زد، اشگ مى‌ريخت، دشمنان را لگد مى‌زد و از صاحب خويش حمايت نموده و با دشمنان قتال مى‌كرد .

از بسيارى علاقه و مهربانى كه نسبت به صاحب و راكب خويش از خود نشان داد دشمنان او را به « مهر » [1] تشبيه كردند .

مرحوم طريحى در منتخب مى‌نويسد :

چون حضرت را شهيد كردند، ذو الجناح شيهه مى‌زد و در ميان كشته‌ها قدم مى‌زد، عمر سعد حرامزاده گفت اين اسب را بگيريد كه از اسب‌هاى نجيب و اصيل رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است، هركس پيش مى‌آمد آن حيوان با دندان و لگد از خود دور مى‌كرد تا آنكه گروهى از آن كافران را به درك اسفل روانه ساخت، پسر سعد ديد چاره آنرا نمى‌توانند كرد و ممكن نيست كه بتوانند آن حيوان را بگيرند لذا گفت دست از آن برداريد ببينيم چه مى‌كند مردم كنار رفتند ديدند آن حيوان به سر نعش امام عليه السّلام آمد و ايستاد شروع كرد به شيهه نمودن و ناله كردن و همه لشگر ديدند كه آن حيوان حضرت را بو مى‌كند و با دهان زخم‌هاى بدن حضرت را مى‌بوسد و مثل بچه مرده گريه مى‌كند و اشگ مى‌ريزد سپس ديدند كه آن حيوان از ميدان برگشت و روى به خيمه بانوان محترمه آورد و چنان شيهه مى‌كشيد كه صحرا را از صداى خود پر كرده بود وقتى به خيمه‌ها نزديك شد تمام بانوان محترمه سر و پاى برهنه بيرون دويدند آن حيوان را كه ديدند ناله از دل بركشيده و صورت خراشيدند و ناله وا سيّداه و وا حسيناه سرداده و بدور آن حيوان حلقه ماتم زدند و هركدام با اين حيوان زبانحالى داشتند .


[1] كلمه « مهر » با ميم مضموم يعنى بچه اسب كه از مادرش جدا نشود و هرچه آن را بزنند باز بسمت مادر گرايد و چون اين حيوان از امام عليه السّلام به هيچ وجه جدا نمى‌شد ازاينرو به « مهر » تشبيه شد .

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 745
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست