خيلى وارد آمد كه به غير از قوّه امامت طاقت بشر نبود كه تحمّل كند و
تا آن وقت زنده باشد .
بارى در همين اثناء سنان بن انس حرامزاده كه او را اهل فن همتاى شمر معرفى
كردهاند با نيزهاى بلند به حضرت حمله برد و نوك سنان را در گودى گلوى آن
سرور فروبرد .
از محمّد بن جرير طبرى مىنويسد : چون سنان
ملعون نيزهاش را در گودى گلوى حضرت
فروبرد و بيرون آورد روح مقدس امام عليه السّلام به اعلى علييّن جنان طيران كرد لذا
برخى از ارباب مقاتل قاتل امام عليه السّلام را سنان بن انس نوشتهاند و هيچ بعدى هم
ندارد چه آنكه نيزه اين ملعون گلوى حضرت
را پاره كرد و آن سرور با آن نحر شد چنانچه امام زمان عليه السّلام در زيارت ناحيه مىفرمايند :
السّلام على من هو نحره منحور .
بهرصورت به نوشته محمّد بن شهرآشوب ملعونى ديگر شمشيرى به كتف همايون
آن جناب زد و ذرعة بن شريك كف دست حضرت را قطع نمود و عمرو بن خليفه جعفى شمشيرى به
رگ گردن آن جناب زد
شهيد نمودن حضرت امام عليه السّلام را و اختلاف در اينكه قاتل آن امام
همام كيست
هنگامى كه حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام در ميان معركه با بدن چاك چاك روى
خاك افتاده بودند به روايت مرحوم سيّد در لهوف عمر بن سعد ملعون رو كرد به يكى از اميران
لشگر و گفت :
واى برتو چرا معطّلى،
از اسب به زير آى و حسين را راحت كن .
آن ناپاك خواست پياد شود
خولى بن يزيد لعنة الله عليه سبقت جست تا سر مبارك امام عليه السّلام را جدا كند همينكه
آن حرامزاده به نزديك حضرت آمد بدنش به لرزه افتاد به نوشته مرحوم طريحى در منتخب امام
عليه السّلام از گوشه چشم نظرى
به