responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 729

فرد

پيل‌تن اسب چرا با رخ مات آمده‌اى‌

شاه را بردى و تنها ز فرات آمده‌اى‌

ذو الجناح با مخدّرات هم‌ناله بود و همچون انسان باشعورى اشگ مى‌ريخت .

بارى ذو الجناح از جلو و ساير بانوان محترمه حتى كنيزان از عقب ذو الجناح شيون‌كنان روانه قتلگاه شدند غير از امام زين العابدين عليه السّلام كه بيمار بود كسى ديگر در خيمه‌ها باقى نماند و چون همگى به قتلگاه رسيدند ديدند ظالمى دارد سر كسى را مى‌برد غير از عليا مخدّره حضرت زينب خاتون سلام اللّه عليها و ذو الجناح احدى نمى‌دانست كه آن مظلوم كه به خاك افتاده و دارند سرش را مى‌برند امام حسين عليه السّلام است‌

اقدام نفرات لشگر كفرآئين عمر بن سعد براى كشتن حضرت امام حسين عليه السّلام‌

بعد از آنكه حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام با بدنى پر از زخم تير و نيزه و شمشير از زين به زمين افتاد نفرات لشگر كفرآئين پسر سعد ملعون دو تا دو تا و سه نفر سه نفر پشت سر هم بقصد كشتن آن سرور نزديك مصرع آن جناب مى‌شدند ولى برمى‌گشتند زيرا هركس حضرت را با آن حال مى‌ديد دلش رحم مى‌آمد و از قتلش درمى‌گذشت در كتاب رياض الشهادة و روضة الشّهداء از اسماعيل بخارى نقل شده كه يكى از لشگريان كوفه و شام به قصد قتل امام عليه السّلام پيش آمد و حربه‌اى در دست داشت چون نزديك گرديد حضرت به او نگريست و فرمود : انصرف، لست انت بقاتلى برگرد تو كشنده من نيستى و من نمى‌خواهم كه تو به آتش دوزخ مبتلا شوى .

آن مرد گريان شد و عرض كرد : اى پسر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله قربانت گردم تو در اينحال افسوس ما را مى‌خورى حالت انقلابى به او دست داد، پس با شمشير برهنه‌اى كه‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 729
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست