همين كار را رسول مختار با جناب امير المؤمنين عليه السّلام كرده و حضرت
امير هم در وقت رحلت آنرا در انگشت امام حسن عليه السّلام قرار داد و امام حسن عليه
السّلام در هنگام وفات آنرا در انگشت امام حسين عليه السّلام نمود و آن حضرت به زين
العابدين و زين العابدين آنرا در انگشت پدرم حضرت
باقر عليه السّلام كرد و حضرت باقر عليه السّلام آنرا به من تسليم نموده و الآن همان
انگشتر در دست من است و روزهاى جمعه وقت نماز جمعه در انگشت خود مىنمايم و با آن نماز
مىگذارم .
محمّد بن مسلم مىگويد :
روز
جمعه خدمت امام عليه السّلام مشرّف شدم ديدم آن حضرت مشغول نماز است چون فارغ شد ديدم كه دست مبارك خود را دراز كرده انگشتر را به من نشان داد
ديدم برق انگشتر چشم مرا
خيره كرد نقش روى آنرا خواندم، نوشته بود : لا اله الّا اللّه عدة للقاء اللّه .
بارى بعد از سپردن ودايع امامت حضرت فرزند خود را در برگرفت و صورتش را
بوسيد و در مصائب و مشكلات امر به صبر فرمود و سپس فرزند را وداع نموده فحرّك ذا الجناح
فطوى العرصة كأنّها يطير بالجناح و قد ملأها من الصّهيل و الصّياح پس ذو الجناح را حركت داد و آن حيوان كبوتروار عرصه ميدان را درنورديد در
حالى كه صداى صهيل و عويل بلند داشت و امام عليه السّلام را به وسط ميدان رساند بار
ديگر لشگر عزيز پيغمبر صلّى
اللّه عليه و آله و سلّم را ديدند كه به ميدان آمده همچون مور و ملخ برآن سرور حملهور
شدند و پيمانى را كه قبلا متعهّد شده و ملتزم شدند يكان يكان
به ميدان آن سرور روند را نقض نمودند و حضرت با آن حالت خستگى و شكستگى و گرسنگى و تشنگى گويا تازه
به ميدان تاخته مانند شير شميده مىخروشيد و در دفع و قتل اعداء مىكوشيد
ظهور شجاعت و بروز رشادت از مولى الكونين حضرت ابا عبد اللّه الحسين
عليه السّلام
چون شهسوار
عرصه شهامت و چابكسوار مضمار شجاعت يعنى حضرت