روضة الصفاء گفته است : سن مباركش يكسال بوده بهرحال از ظواهر و آثار
و اخبار معتبر بخوبى استفاده مىشود كه آن درّ صدف امامت و ولايت در سنّ اطفال شيرخوار
بوده است .
در كيفيّت شهادت آن طفل ميان ارباب مقاتل اختلاف است، بعضى مانند مرحوم
سيّد در لهوف شهادتش را درب خيام ذكر نمودهاند، عبارت مرحوم سيّد چنين است :
فتقدّم الحسين الى باب الخيمة و قال لزينب ناولينى ولدى الصّغير حتّى
اودّعه فاخذه و اومى اليه ليقبّله فرماه حرملة بن كاهل لعنه اللّه بسهم فوقع فى نحره
فذبحه ..... الخ .
ولى اكثر از اهل خبر شهادت آن مظلوم را در ميدان حرب ذكر كردهاند و گفتهاند كه امام عليه السّلام براى استسقاء شاهزاده را به ميدان برد شايد او را
سيراب كند و برگرداند و مناسب است كه ما هردو روايت را در اينجا بياوريم :
روايت اوّل در شهادت شاهزاده على اصغر سلام اللّه عليه
در روز محنتبار و غمانگيز عاشوراء چون هيچ
ياور و معينى براى سلطان العالمين باقى نماند مگر زنان و اطفال حضرت خود عازم جانبازى گرديد و آمد به در خيمه صدا زد اى همسفران خداحافظ .
زنان و دختران و اطفال جملگى گرد حضرت
حلقه زدند، امام عليه السّلام هريك را دلدارى داده و امر به صبر مىفرمود در اين اثناء
صداى شاهزاده على اصغر به سمع مبارك حضرت رسيد .
سيّد عليه الرّحمه در لهوف مىنويسد :
حضرت به خواهرش فرمود :
خواهر پسر صغيرم را بياور او را ببينم و با او خداحافظى كنم .