responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 67

اسير ببيند و ايشان را شهر به شهر بگردانند و هيچ كس ايشان را يارى نكند .

ام سلمه عرضه داشت : آن روزى كه جدّ اطهرت اين حديث را براى من گفت يك قبضه خاك كربلاء را عطا فرمود كه در شيشه نگاه‌دارم .

امام عليه السّلام فرمود : آرى به خدا قسم كه من را در آن سرزمين به قتل رسانده و خونم را خواهند ريخت و اگر خود بدان سرزمين نروم در هركجا كه باشم البتّه به قتل خواهند رساند سپس مشتى ديگر از تربت كربلاء را به ام سلمه داده و فرمود : اين را نيز نگاه‌دار و آن روز كه اين هردو خون تازه شوند يقين بدان كه من را در كربلاء كشته‌اند .

گفتگوىعمر بن على بن ابيطالب با امام مظلوم صلوات اللّه و سلامه عليه‌

از عمر بن على بن ابيطالب عليه السّلام روايت شده كه گفت :

چون امام مظلوم عليه السّلام در مدينه بيعت با يزيد را نپذيرفت خدمتش رفتم و آن حضرت را تنها يافتم عرض كردم : يا ابا عبد اللّه جانم فدايت حضرت مجتبى عليه السّلام از پدرم على مرتضى صلوات اللّه عليه چنين نقل فرمود، پس مرا چنان گريه گرفت كه صدايم بلند شد و ديگر نتوانستم سخن بگويم .

حضرت مرا به سينه خويش گرفته و فرمود : تو را خبر داد كه مرا به درجه شهادت خواهند رساند؟

عرض كردم : از تو دور باد يابن رسول اللّه .

باز فرمود : بحق رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به قتل من اخبار فرمود؟

عرضه داشتم : بلى، اى كاش كه با يزيد بيعت فرمائى .

حضرت فرمود : امير المؤمنين عليه السّلام مرا خبر داد كه خاتم الانبياء صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند :

مرا و پدرم را به درجه شهادت خواهند رساند و تربت من با مرقد مطهّر آن جناب نزديك خواهد بود چنين مى‌پندارى كه آن‌چه تو دانسته‌اى من ندانم؟ به‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 67
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست