اسير ببيند و ايشان را شهر به شهر بگردانند و هيچ كس ايشان را يارى نكند .
ام سلمه عرضه داشت :
آن
روزى كه جدّ اطهرت اين حديث را براى من گفت يك
قبضه خاك كربلاء را عطا فرمود كه در شيشه نگاهدارم .
امام عليه السّلام فرمود :
آرى
به خدا قسم كه من را در آن سرزمين به قتل رسانده و خونم را خواهند ريخت و اگر خود بدان
سرزمين نروم در هركجا كه باشم البتّه به قتل خواهند رساند سپس مشتى ديگر از تربت كربلاء
را به ام سلمه داده و فرمود :
اين
را نيز نگاهدار و آن روز كه اين هردو خون تازه شوند يقين بدان كه من را در كربلاء
كشتهاند .
گفتگوىعمر
بن على بن ابيطالب با امام مظلوم صلوات اللّه و سلامه عليه
از عمر بن على بن ابيطالب عليه السّلام روايت شده كه گفت :
چون امام
مظلوم عليه السّلام در مدينه بيعت با يزيد را نپذيرفت خدمتش رفتم و آن حضرت را تنها
يافتم عرض كردم : يا ابا عبد اللّه
جانم فدايت حضرت مجتبى عليه السّلام از پدرم على
مرتضى صلوات اللّه عليه چنين نقل
فرمود، پس مرا چنان گريه گرفت كه
صدايم بلند شد و ديگر نتوانستم سخن بگويم .
حضرت مرا به سينه خويش گرفته و
فرمود : تو را خبر داد
كه مرا به درجه شهادت خواهند رساند؟
عرض كردم :
از
تو دور باد يابن رسول اللّه .
باز فرمود :
بحق
رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به قتل من اخبار فرمود؟
عرضه داشتم :
بلى،
اى كاش كه با يزيد بيعت فرمائى .
حضرت فرمود :
امير
المؤمنين عليه السّلام مرا خبر داد كه خاتم الانبياء صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
فرمودند :
مرا و پدرم را
به درجه شهادت خواهند رساند و تربت من با مرقد مطهّر آن جناب نزديك خواهد بود چنين مىپندارى كه آنچه تو دانستهاى من ندانم؟ به