و بهرهاى به آنها ندهد، فرزندم پدر و
مادرت نزد من بوده و آرزوى لقاء تو را دارند و براى تو در بهشت درجاتى است كه تا شهادت
نيابى بدان درجات نخواهى رسيد .
امام عليه السّلام عرض كرد :
يا جدّاه مرا نزد خويش نگاهدار كه مرا به مراجعت در دنيا حاجتى نيست .
پيامبر صلّى
اللّه عليه و آله و سلّم فرمود :
مىبايد
كه سعادت شهادت را دريابى آنگاه به انواع درجات و ثوابى كه بارى تعالى وعده داده است
برسى .
سپس امام عليه السّلام از خواب برخاست و آن خواب را به اهل بيت خويش بازگو
فرمود، ايشان سخت دلتنگ شدند به طورى كه آن روز هيچكس از اهل بيت آن مظلوم غمگينتر
نبود .
آغاز حركت سيّد مظلومان عليه السّلام از مدينه منوّره به مكّه معظّمه
پس از
آنكه سيّد مظلومان عليه السّلام آن خواب را ديدند و به اهل بيت فرمودند دو شب بعد از
آن تصميم گرفتند از مدينه خارج شده و به طرف مكّه حركت كنند لذا
نيم شبى كه بامدادش از مدينه بيرون رفتند به سر روضه مطهّر رسول خدا صلّى اللّه عليه
و آله و سلّم آمده و چند ركعت
نماز خوانده و جدّ خويش را وداع كرده و به خانه برگشتند چون صبح
شد محمّد بن حنفيّه به منزل آن حضرت آمد و به آن جناب عرض نمود :
اى برادر جان من فداى تو باد هيچ كس را در همه عالم از تو دوستتر ندارم
و تو از جان من نزد من عزيزترى به حكم اخوّت كه ما هردو از يك صلبيم و تو به منزله چشم من بوده و بزرگتر اهل بيت امروز تو بوده و از سادات اهل بهشت خواهى بود
مىخواهم كه تو را نصيحتى كنم و تو آن را از من قبول كنى .
حضرت فرمودند :
اى
برادر بگو چه انديشيدهاى كه قول تو درباره من بدون