ربيع بن تميم گويد : بعد از ساعتى
ديدم از فرق سر تا قدم غرقه خون شده، سرش از چند جا
شكسته و تنش مثل لانه زنبور سوراخ سوراخ شده مانند خارپشت از كثرت تير پر آورده و مانند شاخه ريحان در پشت زين گاهى خم مىشد و زمانى راست مىگشت، ضعف بروى مستولى شده، روح در طيران، عروق
در ضربان اشقياء ديدند كه توانائى و قدرت عابس از دست رفته و آفتاب عمرش، رو به افول
است، وقت را غنيمت شمرده روى به وى آوردند و آن شير خسته را از هرطرف در ميان گرفتند .
ربيع بن تميم مىگويد :
در پى آن بودم كه ببينم برسر عابس چه آمده
ناگاه ديدم چند نفر سر عابس را بريدهاند و با هم نزاع دارند،
يكى مىگويد قاتل او منم، ديگرى مىگويد منم .
خبر به عمر سعد رسيد، گفت بيجا
مجوشيد يك نفر به تنهائى قاتل او نبوده است .
[شهادت جمعى ديگر از اصحاب]
شهادت جون غلام ابى ذر غفارى (48)
از جمله شهداء كه در ركاب همايون حضرت جانش را نثار كرد جون غلام با اخلاص
ابى ذر غفارى است .
اين بنده فرخندهمآل چون ديد
اصحاب يكى پس از ديگرى رخش همّت به ميدان آخرت تاختند و روى
سفيدشان را سرخ نمودند و از طرف ديگر لشگر دشمن برامام بىياور چيره شده و احترام آن حضرت را از ميان بردهاند و كمكم