responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 579

و زبانحال عابس در آن وقت اين بود :

زخمهاى كارى اى مردود زن‌

جهد كن هى دير شد هى زود زن‌

تا بيايد برسرم جانان من‌

تا برآسايد به پايش جان من‌

اى لعينان زخم پى‌درپى زنيد

تير را برتير و نى برنى زنيد

تا پر از بال و پر پيكان شوم‌

در هواى دوستى پرّان شوم‌

ربيع بن تميم گويد : بعد از ساعتى ديدم از فرق سر تا قدم غرقه خون شده، سرش از چند جا شكسته و تنش مثل لانه زنبور سوراخ سوراخ شده مانند خارپشت از كثرت تير پر آورده و مانند شاخه ريحان در پشت زين گاهى خم مى‌شد و زمانى راست مى‌گشت، ضعف بروى مستولى شده، روح در طيران، عروق در ضربان اشقياء ديدند كه توانائى و قدرت عابس از دست رفته و آفتاب عمرش، رو به افول است، وقت را غنيمت شمرده روى به وى آوردند و آن شير خسته را از هرطرف در ميان گرفتند .

ربيع بن تميم مى‌گويد : در پى آن بودم كه ببينم برسر عابس چه آمده ناگاه ديدم چند نفر سر عابس را بريده‌اند و با هم نزاع دارند، يكى مى‌گويد قاتل او منم، ديگرى مى‌گويد منم .

خبر به عمر سعد رسيد، گفت بيجا مجوشيد يك نفر به تنهائى قاتل او نبوده است .

[شهادت جمعى ديگر از اصحاب‌]

شهادت جون غلام ابى ذر غفارى (48)

از جمله شهداء كه در ركاب همايون حضرت جانش را نثار كرد جون غلام با اخلاص ابى ذر غفارى است .

اين بنده فرخنده‌مآل چون ديد اصحاب يكى پس از ديگرى رخش همّت به ميدان آخرت تاختند و روى سفيدشان را سرخ نمودند و از طرف ديگر لشگر دشمن برامام بى‌ياور چيره شده و احترام آن حضرت را از ميان برده‌اند و كم‌كم‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 579
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست