و سپس به آن قوم كفّار حمله كرد و كارزار سختى با آنها كرد و به روايت
ابو مخنف شصت نفر از آنها را به جهنم فرستاد تا بالاخره شهيد گرديد .
شهادت داود بن مالك (43)
به نوشته مرحوم ابن شهرآشوب در مناقب پس از
على بن مظاهر داود بن مالك محضر امام عليه السّلام آمد و اذن خواست حضرت اذنش دادند،
وى در حالى كه زره داودى به تن و شمشير هندى بركمر بسته بود روى به ميدان نهاد و اين
رجز را خواند :
اليكم من بطل ضرغام
ضرب فتى يحمى عن الامام
يرجو ثواب الملك العلّام
سبحانه مقدر الاعوام
و سپس برآن قوم كافر حمله برد و جنگ نمايانى نمود و پس از مجادله بسيار عطش مفرط براو غالب شد و وى را بحالت غش انداخت و از پاى درآمد اشرار وقت را غنيمت شمرده اطرافش را گرفتند با
تير و سنان و شمشير شهيدش كردند
شهادت يزيد بن شعشاء (44)
پس از
شهادت جمعى از اصحاب يزيد بن شعشاء از امام عليه السّلام رخصت گرفت و سپس رو به ميدان كارزار آورد و از رجز را خواند :
انا يزيد و ابى مهاجر
كأنّنى ليث بغير حاذر
يا ربّ انّى للحسين ناصر
و لابن سعد تارك و هاجر
بعد از اين رجز تير از تركش درآورد و هركه را كه علامت خباثت بيشتر داشت
نشانه تير نمود، هشت تير انداخت و پنج نفر
را كشت و سه، چهار نفر را هم زخمى نمود .
امام عليه السّلام برتيراندازيش او را تحسين و آفرين نموده و فرمودند : اللّهم سدّد رميته و اجعل ثوابه الجنّة
و پس از
دلاوريها و رشادتها كه از خود نشان داد شهيدش كردند .