responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 563

سپهسالار لشگر كوفه و شام است و او او را گذاشته‌اى و با حسين كه نه مملكت دارد و نه حشم و نه خزانه و نه خدم يار شده‌اى مكن و از دولت روى مگردان و با بخت خويش ستيزه فروبگذار

فرد

همّت بلند دار وز دولت متاب روى‌

ادبار را مجوى وز اقبال سر مپيچ‌

هاشم گفت : اى ناكس اين دو سه روزه اختيار فانى را دولت نام نهاده‌اى و جاه بى‌اعتبار دنى را اقبال لقب داده‌اى مگر ندانسته‌اى :

فرد

گفتم به كسى كه چيست دولت؟ گفتا

روزى دو سه دو باشد و باقى همه لت‌ [1]

نه دولت جهان را اعتبارى است و نه اقبال او را ثباتى و قرارى‌

شعر

اگر دهد به تو جام جهان‌نما دنيا

به نيم جو مستان صد هزار جام جمش‌

كشيده دار قدم از حريم حرمت او

كه بيشتر همه نامحرمند در حرمش‌

اى سمعان بيا و ديده انصاف بگشاى و به نعيم باقى بهشت رغبت نموده از سر اين جيفه از سگان واپس‌مانده درگذر و كمر خدمت فرزند مصطفى صلوات الله و سلامه عليه برميان جان بسته دولت ابد پيوند رضاى الهى و سعادت سرمدى بدست آر .


[1] يعنى پاره چيزى بى‌ارزش همچون پاره كاغذى‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 563
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست