responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 538

خدا را ملاقات كرده باشم نماز ظهر را كه وقتش رسيده انجام داده باشم .

و نيز ابو مخنف روايت كرده كه عرضه داشت : يابن رسول اللّه قد حضرت الصّلوة فصلّ بنا

وقت نماز رسيده مايليم كه نماز را با شما بخوانيم‌

مرحوم مجلسى در بحار فرموده :

فرفع الحسين عليه السّلام رأسه الى السّماء و قال : ذكرت الصّلوة جعلك اللّه من المصلّين پس امام عليه السّلام سر به آسمان بلند كردند آفتاب را در زوال ديدند فرمودند : ياد نماز كردى خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد .

بارى در چنين وقتى امام عليه السّلام فرمودند : اى ياران از اين گروه زمانى مهلت بخواهيد كه دست از جان ما بردارند تا ما نماز بجاى آوريم .

به روايت ابو مخنف سپس امام عليه السّلام به ابو تمامه صيداوى فرمودند : اذّن يرحمك اللّه‌

خدا تو را رحمت كند اذان بگو .

برخى فرموده‌اند : در بعضى از نسخ مقتل ابو مخنف است كه خود حضرت به نفس نفيس اذان فرمود

سپس ابو مخنف مى‌گويد : امام عليه السّلام فرياد زدند : يا عمر بن سعد أنسيت شرائع الاسلام الّا تقف عنّا الحرب حتّى نصلّى و نعود الى الحرب آيا يكباره شريعت را به كنار گذاشتى و مسلمانى را فراموش كرده‌اى؟ ! چرا دست از ما برنمى‌دارى كه ما فريضه حق را بجا آوريم بعد رو به جنگ آريم؟

عمر بن سعد ناپاك جواب نداد، امام عليه السّلام زبان به حوقله گشوده و فرمودند : شيطان براين قوم چيره شده است‌

شهادت سردار دستچپحبيب بن مظاهر اسدى (20)

پس از فرمايشات امام عليه السّلام و سكوت پسر سعد حرامزاده از ميان جمع حصين‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 538
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست