responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 520

شعر

نظر كرد نافع به آن تيغ آل‌

بگفتا كه زه‌اى شفق كون هلال‌

تو پيوسته دشمن شكار منى‌

برو نشكنى پشت و يار منى‌

فحمل عليه الخيول و علت اصوات الطبول فجعلوه فى مثل الحلقة فاثخنوه بالجراح من ضرب السيف و طعن الرّماح .

يك مرتبه سواران بروى حمله كردند، نافع بن هلال را مانند هاله در ميان گرفتند از اطراف تير دلدوز و نيزه و شمشير خارا شكاف بروى زدند .

شعر

در آن دشت از كينه بدسگان‌

سنان پيچ شد نافع بن هلال‌

به زور سنان اندر آمد ز زين‌

همه كند از درد روى زمين‌

آنقدر كه از كثرت جراحت ضعف و عدم استكانت بروى غالب شد، منادى غيبى از وراء ستر لاريبى نداى ارجعى بگوش هوش وى رسانيد آن نونهال بوستان هلال داعى را لبيك و سلام فرشته موت را عليك گفت روح پسر به پدر و هردو به بهشت جاويد شتافتند و عزيز فاطمه را تنها گذاشتند .

فرد

همه بار سفر بستند و رفتند

حسين را خون جگر كردند و رفتند

طرح مغلوبه كردن جنگ بواسطه عمرو بن حجّاج و تصديق نمودن عمر بن سعد اين طرح را

همان طورى كه قبلا گذشت حضرت ابا عبد اللّه الحسين سلام اللّه عليه در آغاز حرب امورى را به آن لشگر كفرآئين پيشنهاد فرمودند كه آنها همه را رد كرده مگر يكى را و آن اين بود كه در حرب مبارزان يكان يكان با هم بجنگند و باصطلاح كيفيّت نبرد، نبرد تن به تن باشد لذا برطبق اين پيمان از طرفين يكان يكان به ميدان مى‌آمدند و هركدام از اصحاب امام عليه السّلام كه به صحنه كارزار مى‌آمدند تا گروه انبوه‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 520
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست