responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 471

به ميدان رفتن حرّ بن يزيد رياحى و موعظه كردن آن قوم مكّار را

چون ميدان كربلاء از حمله اوّل ساكت و آرام شد و دو لشگر صفوف خود را دوباره آراسته و منظّم كردند حرّ دلاور از مركب به زير آمد تنگ مركب را سخت كشيد همچون شير خشم‌آلود برپشت آن بادپا قرار گرفت و به سرعت خود را خدمت سلطان دنيا و آخرت رساند تعظيم كرد و عرض نمود :

فدايت شوم من آن بنده شرمنده و روسياهم كه از اوّل سر راه برتو گرفتم و در بيابانها به بيراهه روانه كردم و در اين مكان سخت‌گيرى كردم اكنون از كردار زشتم پشيمانم‌

شعر

با خجالت‌هاى كلّى رو به راه آورده‌ام‌

جان پردرد و زبان عذرخواه آورده‌ام‌

برمن بى‌دلى ميفشان دست رد زيرا كه من‌

براميدى رو سوى اين بارگاه آورده‌ام‌

ديگرى زبانحال اين تائب واقعى را اين گونه وصيف كرده :

يكى بنده‌ام پاى تا سر گناه‌

به دل مهربان و به لب عذرخواه‌

چسان سر برآرم ز شرمندگى‌

كه گردن كشيدم من از بندگى‌

تو درياى رحمت منم مشت خاك‌

بر اين خاك بخشى گر آبى چه باك‌

اى پسر پيغمبر به خدا سوگند نمى‌دانستم كار تو اين گونه زار مى‌شود، من را ببخش و اذن فرما كه اين سر را در خاك قدمت اندازم شايد بدينوسيله آبروى باز رفته دوباره برگردد .

اين بگفت و اشگ از ديده باريد و زارزار چون ابر بهارى سرشگ از ديدگان برروى و محاسنش جارى شد .

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 471
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست