حضرت امام حسين شب را به سحر رسانده و سحر را گذرانده وارد
صبح شد، پس از اداء نماز صبح اصحاب و ياران را آماده كارزار
فرمود .
عدد لشگر آن حضرت سى دو سواره و چهل نفر پياده بود، پس از
صفآرائى زهير بن قين را كه مردى مردانه و شجاعى فرزانه و مبارزى دلير و صفدرى كم نظير
بود طلبيد، علمى پيچيد و
بدستش داد و فرمود تو سردار دست راست من باش
شعر
زهير دلاور خم آورد سر
سوى ميمنه رفت و گسترد پر
چو آن شيردل سر سوى راه كرد
شه تشنهكامان يكى آه كرد
سپس حبيب بن مظاهر را كه مردى عابد، زاهد، حافظ قرآن و شجاع و مخلص اهل
بيت عصمت و طهارت بود پيش خواند
و علمى بست و بدست باكفايتش داد و او را سردار دست چپ قرار
داد
شعر
بخواند آن زمان با دل ناشكيب
جهانديده پور مظاهر حبيب
چپ لشگرش را بدو داد و گفت
كه مردى مردان نبايد نهفت
و برادرش حضرت عباس سلام اللّه عليه را علمدار نمود و تمام خيمهها را پشت سر سپاه لشگر قرار داد و سپس امر فرمود كه چوب و
نى را در خندقى كه به دور خيمه و سراپردهها حفر كرده بودند ريخته و آنها را آتش زدند
تا بدينوسيله از حمله پشت سر
دشمن ممانعت و جلوگيرى شود
عدد لشگريان امام عليه السّلام و آراء در آن
مرحوم سيّد در لهوف مىفرمايد : از امام باقر عليه السّلام مروى است كه عدد لشگر