عليه به « سقاى لبتشنگان » از اين راه دانستهاند كه گويند در بين راه هروقت اطفال و اهل و عيال تشنه مىشدند از قمر بنى هاشم آب
مىطلبيدند و چون آب به روى حضرت بسته شد در وقت آب به چنگ آوردن و تقسيم كردن قمر بنى هاشم قسمت خود را نگاه مىداشت هروقت اطفال
برادر خدمت عمو اظهار عطش مىكردند آن جوانمرد باهمت آب قسمت خود را به ايشان مىداد .
و ديگر از جمله القاب آن حضرت ابو القربه است .
قربه بمعنى مشگ است چون ماه
بنى هاشم با مشگ بميدان رفت لشگر دشمن بعضى آن حضرت را نمىشناختند به يكديگر مىگفتند : جاء ابو القربه و حمل علينا ابو القربه .
موعظه كردن برير بن خضير همدانى عمر سعد را
مرحوم طريحى در منتخب مىنويسد :
برير بن خضير همدانى كه مردى عابد، زاهد و صالح بود محضر مبارك امام عليه
السّلام مشرف شد با كمال دلسوزى عرضه داشت
يابن رسول اللّه أتأذن الى ان ادخل الى خيمة هذا الفاسق فاعظه لعلّه يرجع
عن غيّه
آقا جان آيا اجازه به من مىفرمائيد به خيمه اين مرد بدسرشت فاسق ( عمر بن سعد ) رفته و او را موعظه كنم شايد شرم كند و از اين گمراهى برگردد؟
حضرت فرمودند :
هرچه
مىدانى بكن و هرچه مىخواهى به او بگو .
برير توكّل به خدا كرده رو به خيمه پسر سعد
آورد همهجا آمد تا به سراپرده آن بىخبر از خدا رسيد وارد خيمه شد بدون اينكه از دربان
اذن خواهد، قدم به خرگاه آن شوم عاقبت نهاد و اصلا سلام نكرد .
عمر سعد پليد در
غضب شد گفت :
يا اخا همدان ما الذى منعك من السّلام علىّ، ألست مسلما اعرف اللّه و
رسوله