responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 279

به وعده ( و بالشّكر تدوم النعم ) سر ارادت برخط انقياد و اطاعت نهيم‌

دامن دولت جاويد و گريبان اميد

حيف باشد كه بگيرند و دگر بگذارند

مواليان در اثناى اين سخنان گريه مى‌كردند و امام حسين نيز مى‌گريست و ايشان را دعاى خير مى‌گفت‌

سختگرفتنحرّ بن يزيد رياحى كار را برامام عليه السّلام و تعقيب نمودنش اردوى حضرت و رها نكردنش ايشان را

محمّد بن احمد مستوفى هروى در ترجمه تاريخ اعثم كوفى واقعه مواجه شدن حرّ بن يزيد رياحى با اردوى كيوان شكوه حضرت را اين‌طور مى‌نگارد :

در اثناء راه حضرت امام عليه السّلام لشگرى را ديد كه روى بدو دارند، چون نزديك رسيدند هزار سوار بودند با سلاح تمام و عدّه مالاكلام‌ [1] آن حضرت كس فرستاد كه سردار شما كيست؟

گفتند : حرّ بن يزيد رياحى .

حضرت او را نزديك طلبيد و فرمود : اى حرّ به مدد ما آمده‌اى يا اراده جنگ دارى؟

حرّ گفت : عبيد اللّه بن زياد مرا به جنگ شما فرستاده است .

حضرت چون اين سخن از حرّ شنيد فرمود : لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلى العظيم‌

چون وقت نماز پيشين ( نماز ظهر ) رسيد حضرت به حجّاج بن مسروق فرمود : بانگ نماز بگوى و قامت بكن تا نماز گذاريم، چون حجّاج بانگ نماز گفت، امام حسين عليه السّلام آواز داد اى حرّ تو آنجا با اصحاب خود نماز مى‌گذارى و من اينجا با اصحاب خويش يا اقتداء به ما مى‌كنى؟


[1] يعنى ساز و برگ كامل‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 279
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست