responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 264

رسيدن موكب همايونى به قصر بنى مقاتل و ملاقات حضرت با عبيد اللّه بن حرّ جعفى‌

ملا حسين كاشفى در روضة الشّهداء مى‌نويسد :

چون حضرت از منزل زباله رحلت فرمود به قصر بنى المقاتل رسيدند سراپرده‌اى ديدند زده و نيزه‌اى به زمين فروبرده و شمشيرى از آن آويخته و اسبى برآخور بسته امام حسين عليه السّلام پرسيد كه صاحب اينها كيست؟

گفتند : عبيد اللّه بن الحر الجعفى كه از اعيان كوفه است و از مبارزان زمان و دليران دوران، به قوّت و شوكت سرافراز است و از اكفاء و اقران خود ممتاز .

در آهنگ چون شير غرّان بود

گه جنگ شمشير برّان بود

امام حسين عليه السّلام حجّاج بن مسروق جعفى را كه از قبيله وى بود به طلب او فرستاد، حجّاج سلام و پيام آن حضرت را بدو رسانيد .

عبيد اللّه گفت : اى حجّاج امام حسين مرا از براى چه مى‌طلبد؟

گفت : تا با او همراه باشى اگر در دفع اعداء سعى كنى ثواب عظيم يابى و اگر ترا بكشند درجه شهادت علاوه برآن گردد .

عبيد اللّه گفت : من از ميان اهل كوفه به جهت آن بيرون آمده‌ام كه مبادا امام حسين بدان ديار رسد و كشته شود و من در ميان كشندگان وى باشم و بدان اى حجّاج كه مردم كوفه بنابر محبّت دنيا از خاندان نبوّت برگشته‌اند و به پسر زياد پيوسته و مال فانى را برنعيم باقى گزيده و من نه طاقت حرب ايشان دارم و نه به موافقت ايشان سر همت فرومى‌آورم .

حجّاج بازگشته صورت حال را به عرض امام عليه السّلام رسانيد، امام حسين عليه السّلام خود برخاست و به نزد عبيد اللّه بن الحر قدم‌رنجه فرمود، ابن الحر شرائط تعظيم و لوازم تبجيل به جاى آورده آن حضرت را به جاى نيكو نشانيد و خود در خدمت ايشان ايستاد .

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 264
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست