responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 247

برسيد و غاشيه طاعتش را به دوش بكشيد .

اين خبر به سمع ابن زياد رسيد فرمان داد او را آوردند و از بالاى بام قصر بزير انداختند .

مرحوم شيخ مفيد در ارشاد مى‌نويسد : ابن زياد حكم كرد بازوان قيس را بستند و مكتوفا سرنگون كردند فتكسّرت عظامه تمام استخوانهاى آن رادمرد ديندار شكست و روى خاك افتاد و ميناليد، شخصى بنام عبد الملك بن عمير پيش آمد سر آن آزادمرد را گوش تا گوش بريد، مردم ملامتش كردند

گفتند : اين خود حالا مى‌مرد چرا وى را كشتى و خون او را بگردن گرفتى؟

گفت : مى‌خواستم راحت شود و به اين زجر نماند .

مرحوم سيّد مى‌نويسد :

فبلغ قتله الى الحسين عليه السّلام فاستعبر بالبكاء چون خبر شهادت قيس به حضرت رسيد خيلى گريه كرد و اشگ ريخت سر به آسمان بلند نمود عرض كرد :

الّلهم اجعل لنا و لشيعتنا منزلا كريما و اجمع بيننا و بينهم فى مستقر من رحمتك انّك على كلّ شى‌ء قدير .

شعر

هرلحظه باد مى‌برد از بوستان گلى‌

آزرده مى‌كند دل بى‌چاره بلبلى‌

حركت موكب همايون از حاجر به طرف عراق و ملاقات عبد اللّه بن مطيع با آن حضرت‌

مرحوم شيخ مفيد مى‌نويسد :

سپس امام عليه السّلام از حاجر خارج شده و اندكى راه كه آمدند به آبى از آبهاى اعراب رسيدند در آن مكان عبد اللّه بن مطيع عدوى به حضرت برخورد و متوجه شد كه حضرت به طرف عراق عازم هستند خدمت آن سرور آمد و سلام گفت و عرض كرد :

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 247
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست