آنچه خواسته و توانستهاى كردهاى باز هم خواهى كرد .
اى زاده زياد نكرده است هيچ كه
نمرود اين عمل كه تو شدّاد مىكنى
ابن زياد ديد چاره زبان
مسلم را نمىتواند بكند شروع كرد دشنام دادن و فحش گفتن هم
به امام حسين عليه السّلام و هم به امير المؤمنين عليه السّلام و هم به عقيل، همه را
دشنام داد .
جناب مسلم سلام اللّه عليه از سوز دل سر بزير انداخت، راضى بود كه زودتر
از اين كشته شود و اين ناسزاها را نشنود، ديگر جواب آن بىحيا و دريده را نگفت ولى
به نقل مرحوم سيّد در لهوف مسلم فرمود :
اى
ولد الزّنا تو و پدرت زياد
اولى و احق به اين فحشها هستيد ما خانواده رسالتيم هرچه از دست تو برمىآيد كوتاهى
مكن .
وصيت كردن جناب مسلم بن عقيل
در مقتل ابو مخنف است كه چون جناب
مسلم را به قصر آوردند سلام نكرد، ابن زياد گفت : اى مسلم سلام
كنى يا سلام نكنى كشته خواهى شد .
مسلم يقين به مرگ كرد، فرمود : اى پسر زياد چون به ناچار مرا خواهى كشت مردى از قريش را مىخواهم كه با ما خويش باشد
تا با او وصيت كنم .
و مرحوم مفيد در ارشاد مىفرمايد : يكى از پاسبانان گفت : اى مسلم چرا برامير سلام نكردى
فرمود : كسى كه اراده
قتل مرا دارد چرا سلام كنم، اگر مرا نكشت سلام بسيار از من خواهد
شنيد
ابن زياد گفت : به جان خودم
تو را خواهم كشت .
مسلم فرمود :
چنين است،
مرا خواهى كشت؟
ابن زياد گفت : بلى، البته خواهم
كشت .
مسلم فرمود :
پس بگذار
با يكى از اقوام و خويشان خود وصيّت كنم .