responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 119

خواندى درنگ مكن و سريع خودت را به كوفه برسان و مسلم را گرفته و او را به قتل رسان و يا از شهر اخراجش كن و بلائى برسرش بياور كه ديگر نام كوفه را برزبان نبرد و السّلام .

نامه وقتى بدست ابن زياد نابكار رسيد در همان لحظه تهيه و تدارك كوفه رفتن را ديد فرداى آن روز از بصره بيرون آمد .

در بعضى از تواريخ است كه يزيد ناپاك از شام لشگر به مدد ابن زياد به كوفه فرستاد و در وقت ارسال با قرآن استخاره كرد اين آيه آمد : و استفتحوا و خاب كلّ جبّار عنيد[1]

( در اين مبارزه هريك طلب فتح كردند و نصيب هرستمگر جبّار هلاكت و حرمان است ).

يزيد برآشفت و از روى غضب و عصبانيّت اين بيت را بخواند :

اتوعدنى بجبّار عنيد

فها انا ذاك جبّار عنيد

( آيا من را تهديد مى‌كنى كه ستمگر و لجوج هستم، پس آگاه باش كه من همان ستمگر لجوج مى‌باشم ).

دو مرتبه استخاره كرد همان آيه آمد، مرتبه سوّم استفتاح كرد همان آيه آمد ولد الزّناء قرآن را پاره كرد و گفت :

اذا احياك ربّك يوم حشر

فقل يا ربّ مزّقنى يزيد

( اى قرآن هنگامى كه در روز محشر پروردگارت به تو حيات داد، پس بگو پروردگارا يزيد من را دريد و پاره نمود )

حركت ابن زياد از بصره به سمت كوفه‌

پس از آنكه يزيد پليد حكومت بصره و كوفه را به ابن زياد واگذار نمود و


[1] سوره ابراهيم آيه (15)

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 119
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست