responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اصالت روح از نظر قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 161

(وَ تُخْرِجُ الحَىَّ مِنَ المَيِّتِ وَ تُخْرجُ المَيِّتَ مِنَ الحَىّ). (آل عمران/27)

«زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مى آورد».

و نيز مى فرمايد:

(كَيْفَ تَـكْفُرونَ باللّهِ وَكُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ...).(بقره/28)

«چگونه بر خدا كفر مىورزيد در حالى كه مرده بوديد سپس شماها را زنده كرد».

گذشته از اين سخن در اين مورد بر وفق معتقد مشركان است.چون آنان بت ها را معبودهاى مقدس و مدبر و شفيع خود مى دانستند، در چنين زمينه، به آنها گفته مى شود كه آنان ميت و مرده اند، چگونه مى توانند مصدر چنين كارهايى باشند و اين نوع سخن گفتن در تمام زبانها رايج است.

ممكن است گفته شود: قرآن درباره بتها، از باب «استعاره» لفظ «اموات» را به كار برده و آنها را از طريق ادعا از مصاديق «مردگان» خوانده است اكنون بايد ديد، وجه تشبيه اين دو به هم چيست، اگر وجه شبه نا آگاهى وناشنوايى هر دو باشد، اين خود مى رساند كه «ميت» طبعاًناشنوا و ناآگاه است و اگر بتان رانيز «اموات» خوانده اند براى اين است كه آنها نيز ناشنوا و ناآگاهند.

اگر اطلاق «ميت» بر بت روى اين اصل است كه «ميت» ناشنوا و ناآگاه است در اين صورت خود گواه بر عدم امكان ارتباط خواهد بود، آن هم به خاطر فقد مقتضى در طرف، نه وجود مانع.

پاسخ

1. وجه شبه، به قرينه ما قبل، عجز و ناتوانى اموات است نه ناشنوايى و ناآگاهى به گواه اينكه در آيه قبل فرمود:(...لا يَخْلُقُونَ شَيئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ...): « در حالى كه چيزى را نمى آفريند، خود آفريده شده هستند».

2. سلب شنوايى و ناآگاهى از ميت، يك حكم طبيعى واقتضايى است ولى چنين حكمى مانع از آن نخواهد بود كه بخشى از اموات در پرتو الطاف الهى، داراى منزلتى باشند كه آگاه و شنوا باشند.

نام کتاب : اصالت روح از نظر قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 161
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست